نبرد بی امان را ما شروع نکردیم!
این ابلیس حسود و متکبر بود که فرمان خالقش را بر نتابید!
و آغازگر جنگی بی رحمانه علیه آدم علیه السلام و ذریه اش شد!
ابلیس که از عابدان و عالمان دورانش بود، بخاطرِ در برزخ بودن، توان دیدنِ گذشه و آینده تا صبح ظهور منجی عالم و آدم را داشت!
او نیک می دانست، بنی آدمی که قابلیتِ خلیفۀ خدا بودن را هم یافته، به چه مدارجی در آینده خواهد رسید، و کسی را توان هماوردیش را نخواهد داشت…
البته فرشتگانِ در عالم برزخ نیز می دانستند که بنی آدم به اذن خداوند، در آینده و در عوالمِ هستی،
چه گام های مرتفع و بی سابقه ای، برخواهد داشت، که همۀ ملایک و اجنه، از انجامش ناتوان بوده و هستند!
و بالاخره برخی از ملائک هم تاب نیاوردند، و گستاخانه به خداوندِ آینده ساز، یاد آور شدند:
با بودن آنها، که به تسبیح و تقدیس مشغولند، چه نیازی به موجودی همانند آدم است!!
متأسفانه این فرشتگانِ ضعیف، ضعف های خود را برنشمردند!
ولی بی ادبانه، اعمال و توانایی هایِ برجستۀ آدمیان در آینده را که بخوبی در عالم برزخ نمایان بود “کتمان” کردند! که سریعاً با تذکر و آزمونِ عملیِ خداوند حکیم و بصیر، مواجه شدند…
( این ماجرایِ مهم در آیات 30 – 33 سورۀ بقره ذکر شده است!)
ابلیس لع نیز نا امیدانه حساب می کرد:
اینهمه رنج عبادت کشیدن و تظاهر کردن،
و از عالم پَست دُخان به عالم برزخ رسیدن،
و در جوار فرشتگان مقرب در آمدن…،
او را به آرزوهای جاه طلبانه اش نرسانده،
و آدمِ نورسیده، از همگان سبقت گرفته،
و مصیبت بار تر اینکه، زمین زیبا را صالحانی از بنی آدم، به ارث خواهند برد!
پس او چه؟!
ایکاش:
ابلیس، مغرور نمی شد! و عصیان نمی کرد!
و به فرمان ربش، گوش می داد! تا با هدایت هایِ خالقش، رشد می کرد و عاقبت بخیر می شد!
ای کاش:
ابلیس، دل به دنیا نمی بست!
و بجایِ دنیا، عاشق خالق مهربانش می بود!
و از نیرنگ و ظاهرسازی و خودپسندی و… دوری می کرد!
ولایتِ خلیفۀ خدا را هم می پذیرفت، تا به درجاتِ بسیار والاتر می رسید!
– همانطور که اولی العزم رسیدند–
و در جناتِ پروردگار آسمانها و زمین، ساکن می شد، و نه در درکات دوزخِ سوزناک…
باری ابلیسِ حسودِ عنودِ متکبر، سریع به برنامه ریزی علیه آدم و فرزندانش پرداخت…
لذا به هریک از دوستدارانش وظیفه ای تخصیص داد،
تا با وسوسه و دروغ و مکر و فریب، مانع صالح بودن و رفعت آدمیان گردند!
آری راه اندازیِ جریان و تشکل و تفکرِ موذیانه و شیطانیِ ایلومیناتی ها و فراماسون ها در جهان را باید از این ارتفاعِ بالا و افقِ وسیع نگریست!
تا رخدادها راصحیح تر تبیین، و مفید و مؤثرتر علیه آن عمل کرد…
تا انسانها کمتر به رنج در افتند…
وگرنه ما در دامهای گوناگون و رنگارنگِ شیاطین، گرفتار خواهیم شد،
و عمرِ کوتاه مان در زمین، هدر رفته، تلف خواهد گشت…
نگاهی اجمالی به اَهمِّ عملکردِ ابلیس لع، در چند قرن اخیر:
1) راه اندازی و مدیریتِ مدرنیته!
با توجه به ساختار غیر الهی و غیر مردمی غاصبان کلیسا در قرون وسطی، که به افراط هم کشیده شد، مردم را از خود دلسرد و متنفر کرده بودند…
دشمنانِ بشریت، با رواجِ مدرنیسم، با زور و تزویر و تبلیغِ انسان محوری بجای خدا محوری، گامهای بلندی را برداشتند…
و در این کژ راهه، به بهانۀ مخالفت با کلیسا و روحانیون،
از کشتن و غارت و هر نوع پلشتی ابایی نداشتند!
مهاجمان، با تبلیغ و چماقِ علمی بودن راهشان، مخالفانشان را با گ دَبوس و گُرز، متهم به تحجر و همدستی با کلیسا و خرافات کرده، به قتل می رساندند!
یا بایکوت و زندانی و شکنجه می کردند…
که این جنایتکارانِ دگراندیشِ تازه به دوران رسیده، روی قدرتمندان غاصبِ کلیسا و شاهانِ پلیدِ را سفید کردند، چنانچه که، کم کم مردم به تنگ آمدند…
2) راه اندازی پست مدرنیسم!
در این برهه، سیاست ابلیس لعین بر این استوار شد که: تبلیغ و حاکمیتِ شرور دخان، یعنی اجنۀ خبیث را پی بگیرد!
و به انسانِ از کلیسا وامانده و از خود جامانده، بقبولانند که بنی آدم بسیار حقیر و ضعیف تر از آنست که در مقابل اجنه قد علم کنند!
بلکه آدمی ناچار است ولایت و سروری امثال “بافومت” و ساحران و جادوگران را بپذیرد،
وگرنه به طرقِ گوناگونِ پیدا و ناپیدا، آزار دیده و به بدترین نحو به قتل می رسد…
3) راه اندازی ترنس مدرنیسم!
با شکست و عقیم ماندنِ آنچه ابلیس لع در سر و آرزو داشت، مانند دو راهکار پیشین،
از حدود قرن بیست و یکم، دشمنِ لجوجِ خدا و بندگانش، به طرحی نو و خطرناک تر رو آورد، و بشدت پیگیر است…
چون می دانند به زمان جنگ های آخر الزمان و ظهور منجی قدرتمند الهی و یارانِ همیشه پیروزش، به تعبیر کتاب آسمانی مان در سوره اسراء، “عِبَادًا لَّنَا أُولِي بَأْسٍ شَدِيدٍ” بسیار نزدیک شده ایم…
در حالیکه، ابلیس و جنودش لع طرفی نبسته، و کار اساسی نکرده اند،
تا حاکم مطلق شوند و نجات یابند!
لذا در حیلۀ جدید، یعنی در ترنس مدنیسم به” تعاملِ آدمیان با اجنه” تمسک جسته اند!
و بمانند دو سیاق قبل، از ابزار گوناگون، بخصوص رسانه و هنر، و بویژه سینما، بشدت بهره گرفته اند! تا القا کنند: تنها راه نجات آدمیان، تعامل و همگرایی و آمیزش با اجنه است!
چنانچه به سریالها و فیلم های سینمایی و انیمیشن این دهه نیک و با تأمل و تدبر بنگریم، خواهیم دید، بیشترین تولید را هالیودِ تحتِ سیطرۀ یهودِ عَنود بر عهده گرفته و نشر می دهد،
و کمپانی هایِ خطرناک و منحرفی همچون والت دیسنی، پیشتازند…
اندکی از فیلم هایی که بر این اندیشه ها ساخته شده بدین شرح می باشد:
1) فیلم های مدرنیته مانند:
مترو پلیس؛ و عصر جدید چاپلین…
2) فیلم های پست مدرنیسم مانند:
برخورد نزدیک از نوع سوم؛ و ای تی؛ و جن گیر؛ و هری پاتر…
3) فیلم های ترنس مدرن مانند:
آواتار؛ و ثور؛ و خدایان مصر؛ و آلیس در سرزمین عجایب؛ و نارنیا
پس جای تعجب نیست که می بینیم به بهانۀ افتتاح تونلی از ایتالیا به سویس، با حضور سه تن از سرانِ فرانسه، آلمان وایتالیا، تأتر و تصاویر تولیدی پخش می شود که نشان از عمقِ میدانِ فلسفه و فکر شیطانی غرب است! خودباختگان تسلیم شده در اردوگاهِ فراماسون ها و ایلومیناتی ها، نمایش گستاخانه ای با خرج گزاف به صحنه می آورند، تا ضمن یاد آوری گذر از مدرنیته و پست مدرنیسم، خاطر نشان شوند:
به ورطۀ اجباریِ” ترنس مدرنیسم” خوش آمدید!
و باید همگان از این مسیر ننگین و جهنمی – تونل– بگذرند تا بمانند…
در گوشه ای نیز در فضای باز، در پیش چشمان همگان، تعدادی زن و مرد کاملا برهنه، به زنا و لواط سرگرم بودند…
آری، در عین نا باوری اجتماعی در جهان، بخصوص اروپا، سران قدرتمند کشورهای به اصطلاح متمدن و مسلح به ابزار کشتار جمعی، و رسانه های گوناگون، و هنرمندانِ خود فروخته به شیاطین، در این رونمایی هدفدار، مشارکت می کنند، تا به همۀ دیر باوران یا خواب آلودگانِ فَشَل، صراحتاً بگویند:
ما همه در یک جبهۀ فسادیم، و تا دندان مسلح!
و بفرمان مرشدمان بافومت، نوچۀ کهنسال ابلیس متمرد…
هر که با ما نیست، برماست، و به سختی و خشونت، سرکوب خواهد شد!
چون در ” پایان دوران” هستیم! ماندن یا نماندنمان مهم است…!
پس همگان در جشن ما شرکت کنند و سهیم باشند تا آزاری نبینند…
و با هم بر ابلیس لع سر فرود آریم، و به آسمان رویم…!!
ولی این بار هم به خواست و قدرت خداوندِ مهربان و توانا و بی همتا، وحدتِ مردم خدا جویِ گیتی، با هر دین و آیین، پیروزی و ظفری دیگر، برایِ موحدانِ ولایتمدار رقم خواهد خورد!
چون: وعدۀ خداوند خلل ناپذیر است، و حتماً بوقوع خواهد پیوست…
و باز شاهد خواهیم بود:
الحمد لله، همانطور که داعش غرب ساخته، عقیم ماند، و رو سیاهی و خجلت بر افسرانِ نظامی و فرهنگیِ “ناتو و پنتاگون و سیا” ماند…
پایتختی بیت المقدس، بجایِ تل آویوِ جن بازان نیز، چاره ساز نخواهد بود…
اِن شاءَ الله…
عبد مالک یوم الدین
انوشه گیلانی نژاد
20/9/1396