بسمِ الله الرَحمن الرَحیم
تقدیم به محضر سراسر نور مادر مهربان عالم(س)
از تحدی قرآن کریم با کافران به یک یا ده سوره مشابه و نه شماری از آیات یا صفحات، پیداست که ملاک ارزشگذاری در این کتاب، حجم ظاهری کلام نیست و چهبسا سورههای بهظاهر کوتاه پایانی از لحاظ عظمت مفاهیم همتراز سورههای گستردة آغازین باشند. شاید بسان همارزی یک مولکول «دیانای» با یک انسان و یا از آن به مصداق نزدیکتر؛ نسبت سوره حمد است به کل قرآن، آنگونه که در روایات شریف آمده است.
کوتاهترین نمونه اما در این میان، «کوثر» است، سورهای که نزد خاص و عام به نسبتش با بانوی بیهمتای عالم؛ فاطمه زهرا(س) شهرت یافته و با اندک واژگان غالباً غریبی که دارد، عمدتاً به یک موضوع در بیان مفسرین محدود شده است؛ امتداد نسل پُربرکت رسول خدا(ص) علیرغم زنده نماندن فرزندان ذکورشان و در مقابل؛ باقی نماندن نسل دشمنان ایشان.
در حالی که این موضوع به تنهایی نمیتواند عظمتی در خور یک سوره -آنگونه که گفته شد- را آشکار سازد و از سویی دیگر با واقعیت تاریخی امتداد نسل دشمنان رسول الله(ص) و همچنین شوکت و قدرت روزافزونشان در تضادی آشکار است.
مگر آن که این بریدگی نسل، مطابق برخی تفاسیر، محدود به دشمنی خاص باشد که به ساحت رسول خدا(ص) جسارتی کرده که در این صورت ضمن احترام به اصحاب این منظر، سطح کلام الهی نعوذبالله تا حد یک سخن تلافیجویانه و آمیخته به نوعی عصبیت، تنزل مییابد، چه رسد به آنچه در باب عظمت سورههای قرآن بیان شد!
اما برای یافتن منظری والاتر چه می توان کرد؟ راهی نیکو شاید باوری مستحکم نسبت به ساختارمندی و یکپارچگی کلام الهی و جستجوی گمشدهها در همین نزدیکی است. در ترتیب حکیمانه آیات قرآن، بسیار گفتهاند و البته بسیار کم، بهره بردهاند. اما اینبار میتوان شجاعانهتر گام اندیشه را از این هم فراتر گذاشت و به چینش مدبرانه سورهها نیز اعتماد کرد.
پیش و پس از کوثر، «ماعون» و «کافرون» جای گرفتهاند. هردو سوره درباره دشمنان یا همان «شانئ» کوثر و هردو البته درباره «دین». در اولی دشمن گستاخ، دین حق را آسوده تکذیب میکند و در دومی جبهه حق، باید آشکارا مرزبندی نماید؛ دین شما برای خودتان و دین ما برای ما، محال است ذره ای به سوی شما منعطف شویم یا با شما کنار آییم.
این میان جای یک حلقه خالی است. بین آن تکذیب مغرورانه دشمن غدار و این برائت آسوده از فرجام کار، دلگرمی خدا را فقط کم دارد؛ دل آرام دارید که ما به شما «کوثر» دادیم.
اما فرجام کار چه میشود؟ پاسخ کوتاه همان «ابتر» است و مبسوطش نه چندان دور؛ درست در سوره بعدی! جایی که با آمدن «نصر» و «فتح» الهی، دنباله ادیان باطل، بریده میشود و جز دین خدا باقی نمیماند.
این بروز «ابتریت» ادیان است که گرچه نمونهای موقت و محدود در ماجرای فتح مکه در صدر اسلام دارد، جز در صبح ظهور امام عالم(عج) به کمال خویش، ظاهر نمیشود. این فرجام «دین» تکذیب کنندگان و کافران است و اما عاقبت خودشان را میتوان در سوره بعدی یافت؛ جایی که دنباله امثال «ابولهب» با سقوط در آتش غضب الهی، بریده میشود.
و حالا ای جبهه پیروز حق! دل قوی دارید و بانگ بلند برآرید که خدا یکی است و همتایی ندارد و از شرارت دشمنان فرومایه، تا به او پناه میبرید، نهراسید. اینجا قرآن تمام میشود!
این همه از «کوثر» است و این که چیست بماند …
حامد رازانی – 2اسفند 97