اینها اصل و اساس برایشان ریاست است. اگر به میهن هم علاقه دارند، میهنی است که رئیسش آنان باشند. اگر بعضی از آنان به اعمال فردی در چارچوب اسلام پایبند باشند ولی وقتی پای منافعشان پیش بیاید، از هیچ دروغ و تهمت و ناسزا فروگذار نیستند.
از همان روزهای آغازین پیروزی انقلاب اسلامی، رویارویی لیبرال ها با پرچمداری جبهه ملی و نهضت آزادی با انقلاب نیز شروع شد که این مخالفتها در مقاطع و زمان های حساس، شدت و نمود بیشتری مییافت. چه در ایام تشکیل مجلس خبرگان، چه روزهای تصویب قانون اساسی کشور و مخالفتشان با اصل ولایت فقیه و چه روزهای جنگ، این تقابل ها را میبینیم.
به گزارش رجانیوز، در آستانه انتخابات سومین دوره مجلس شورای اسلامی و سالهای پایانی جنگ تحمیلی، نهضت آزادی با سابقهای که در تخریب دفاع مقدس و مسئولین، آن هم در بحبوحه جنگ داشت و شاهد مثال آن جزوه «تحلیلی پیرامون جنگ و صلح» بود که به منظور زیر سوال بردن مسئولان و ابراز مخالفت با ادامه دفاع از سرزمین ها، از سوی نهضت آزادی چاپ و انتشار یافته بود، در صدد شرکت در انتخابات بودند.
با توجه به همین سیاست های متضاد نهضت آزادی با ارزش های انقلاب و جمهوری اسلامی، علی اکبر محتشمی پور، وزیر کشور دولت میرحسین موسوی، در نامهای که در تاریخ 30 بهمن 66 به امام خمینی مینویسد، در خصوص صلاحیت یا عدم صلاحیت اعضای نهضت آزادی برای حضور در سومین دوره انتخابات مجلس سوم، کسب تکلیف میکند.
محتشمیپور در مصاحبهای که در سال 92 داشته است درباره این نامه میگوید: «آن نامه در شرایطی بود که اینها در دوران جنگ و در حالی که آحاد مردم در مقابل تجاوز همه جانبه قدرت های جهانی به رهبری صدام کاملا علیه ادامه جنگ موضع داشتند. این نامهها و بیانیه ها همه جا پخش میشد و در خانه ها جلسه سخنرانی میگذاشتند و ادامه داشت. در دوره سوم مجلس زمزمه هایی شد که میخواهند لیست برای مجلس بدهند. بنده به عنوان مسئول امنیت کشور به این نتیجه رسیدم که اینها که الان تریبون دستشان نیست و در مجلس نیستند، اینگونه با آرمان مردم می ستیزند. در حالی که در هیچ کشوری از دنیا در زمان جنگ به هیچ حزبی اجازه فعالیت داده نمیشد و کوچکترین حرف علیه نظامیان مساوی نابودی آنهاست، اینها هر روز علیه رزمندگان حرف میزدند و از پشت خنجر میزدند؛ آن وقت به مجلس هم میخواستند بروند. گرچه ممکن بود رأی هم نیاورند، اما احتمال داشت چند نیروی آنها به مجلس برود و آن وقت نمیشد اوضاع را جمع کرد. لذا من نامهای به امام نوشتم و سخنرانیها و بیانیههای آنها را به پیوست ارسال کرده و از امام پرسیدم که آیا اینها میتوانند وارد مجلس شوند؟ امام هم آن پاسخ را به نامه دادند.»محتشمیپور در نامهای که برای امام خمینی نوشته بود، از ایشان پرسیده بود که«آيا نهضت آزادي با چنين عقايد و تفكراتي مي تواند به عنوان يک سازمان حزب و تشكيلات سياسي در جمهوري اسلامي به رسميت شناخته شود؟ در حالي كه ماده سي قانون انتخابات از جمله شرايط تاييد صلاحيت داوطلبان نمايندگي مجلس شوراي اسلامي را:الف) اعتقاد و التزام عملي به اسلامب) اعتقاد و التزام عملي به نظام جمهوري اسلامي ايران مي داندآيا نهضت آزادي صلاحيت دارد كه در انتخابات مجلس شوراي اسلامي شركت نموده و نماينده اي در مجلس داشته باشد؟»به عبارتی، محتشمیپور با توجه به ماده سی قانون انتخابات، از امام خمینی درباره صلاحیت حضور نهضت آزادی در انتخابات کسب تکلیف کرده بود و نامه امام خمینی در ارتباط با انحرافات نهضت آزادی نیز در پاسخ به این نامه بوده است.پس از بررسی این نامه و پیوستهای همراه آن که مربوط به مواضع و اطلاعیههای نهضتآزادی است، حضرت امام خمینی (ره) پاسخی به شرح ذیل به وزیر کشور و سران قوا ارسال می کنند.«بسماللهالرحمنالرحیم«جناب حجتالاسلام آقای محتشمی، وزیر محترم کشور (ایده الله تعالی)در موضوع نهضت به اصطلاح آزادی مسائل فراوانی است که بررسی آن محتاج به وقت زیاد است.آنچه باید اجمالاً گفت آن است که پرونده این نهضت و همینطور عملکرد آن در دولت موقت اول انقلاب شهادت میدهد که نهضت به اصطلاح آزادی طرفدار جدی وابستگی کشور ایران به آمریکا است، و در اینباره از هیچ کوششی فروگذار نکرده است، و حمل به صحت اگر داشته باشد، آن است که شاید آمریکای جهانخوار را، که هرچه بدبختی ملت مظلوم ایران و سایر ملتهای تحت سلطه او دارند از ستمکاری اوست، بهتر از شوروی ملحد میدانند. و این از اشتباهات آنها است.در هر صورت، به حسب این پروندههای قطور و نیز ملاقاتهای مکرر اعضای نهضت، چه در منازل خودشان و چه در سفارت آمریکا و به حسب آنچه من مشاهده کردم از انحرافات آنها، که اگر خدای متعال عنایت نفرموده بود و مدتی در حکومت موقت باقی مانده بودند ملتهای مظلوم بویژه ملت عزیز ما اکنون در زیر چنگال آمریکا و مستشاران او دست و پا میزدند و اسلام عزیز چنان سیلی از این ستمکاران میخورد که قرنها سر بلند نمیکرد، و به حسب امور بسیار دیگر، نهضت به اصطلاح آزادی صلاحیت برای هیچ امری از امور دولتی یا قانونگذاری یا قضایی را ندارند، و ضرر آنها، به اعتبار آنکه متظاهر به اسلام هستند و با این حربه جوانان عزیز ما را منحرف خواهند کرد و نیز با دخالت بیمورد در تفسیر قرآن کریم و احادیث شریفه و تاویلهای جاهلانه موجب فساد عظیم ممکن است بشوند، از ضرر گروهکهای دیگرف حتی منافقین این فرزندان عزیز مهندس بازرگان، بیشتر و بالاتر است.«نهضت آزادی» و افراد آن از اسلام اطلاعی ندارند و با فقه اسلامی آشنا نیستند. از این جهت، گفتارها و نوشتارهای آنها که منتشر کردهاند مستلزم آن است که دستورات حضرت مولی الموالی امیرالمومنین را در نصب ولات و اجرای تعزیرات حکومتی که گاهی بر خلاف احکام اولیه و ثانویه اسلام است، بر خلاف اسلام دانسته و آن بزرگوار را نعوذبالله تخطئه، بلکه مرتد بدانند! و یا آنکه همه این امور را از وحی الهی بدانند که آن هم بر خلاف ضرورت اسلام است.نتیجه آنکه نهضت به اصطلاح آزادی و افراد آن چون موجب گمراهی بسیاری از کسانی که بیاطلاع از مقاصد شوم آنان هستند میگردند، باید با آنها برخورد قاطعانه شود، و نباید رسمیت داشته باشند.والسلام علی من اتبع الهدی. توفیق جنابعالی را از خداوند تعالی خواستارم.روح الله الموسوی الخمینی»ادعاهای نهضت آزادیپس از رحلت امام خمینی، شبهه افکنی ها و تولید شایعات نهضت آزادی در کنار بیت مرحوم منتظری پیرامون نامه های مهم حضرت امام(ره) در عزل منتظری و غیر قانونی دانستن نهضت آزادی نیز شروع شد. گرچه این شبهات نخنما شده بارها پاسخ داده شده است، اما اخیراً با تردید علی مطهری در این دو نامه، بیت منتظری و نهضت آزادی که چند سالی میشود با یکدیگر همکاری دارند، دوباره جرئت تحریف تاریخ را پیدا کردند.از همین رو بود که پس از اظهارات سطحی و ناشیانه مطهری در ارتباط با نامه مذکور، محمد توسلی دبیر فعلی حزب غیر قانونی نهضت آزادی در مصاحبهای در جهت جعل تاریخ گفت: «تاریخ نامهای که آقای محتشمی پور به آقای خمینی مینویسند و ایشان یک جوابی میدهند سال ۶۶ است؛ اما آقای محتشمیپور نامه را سال ۶۸ و بعد از درگذشت آقای خمینی منتشر میکند.»لب کلام توسلی و همفکرانش این است که چون نامه امام خمینی به محتشمیپور پس از رحلت ایشان منتشر شده است، این نامه منسوب به امام نیست و جعل شده است.مرحوم سید احمد خمینی یادگار امام در سال 1369 که اعضای نهضت آزادی این شبهه را مطرح میکردند، در نامهای خطاب به آیتالله پسندیده برادر امام خمینی در این باره مینویسد: «عموی بزرگوار و عزیزم! قربانتان گردم من معتقدم که حق با امام راحلمان است آن مرد بزرگی که با هوش و استعداد سرشار خود عمق ماهیتهای کثیف ضد انقلاب را بسیار عالی تشخیص می داد. نامه ای را نهضت آزادی برای فرار از تنبیه ملت شریف ایران به اینجانب نسبت داده است و فکر می کرده بعد از وفات امام، من دست به چنین خیانتی زده ام، در زمان حیات امام و با دستور ایشان برای آقایان خامنه ای، هاشمی، موسوی اردبیلی، موسوی نخست وزیر، ری شهری وزیر اطلاعات وقت فرستاده شد. فقط اجازه ندادند که در همان موقع منتشر کنیم. فرمودند این برای بعد از مرگ من است تا اگر آنها خواستند ایران را به سوی غرب به خصوص آمریکا سوق دهند، منتشر کنید. من این نامه را برایتان فرستادم تا معلومتان گردد اینها از چه قماشی هستند و برای رسیدن به دنیا حاضرند به هرکسی هر تهمتی بزنند و از خدا باکی نداشته باشند.»مرحوم سید احمد خمینی در بخشی دیگر از نامه خود، در تعریف اعضای نهضت آزادی مینویسد: «ملی گرایی در مقابل اسلام گرایی است و اسلام گرایی خط محکم و استوار امام است. ملی گراها بهای اول برایشان میهن است و به انقلاب و نظام و اسلام یا اهمیتی نمی دهند و یا اهمیت بسیار ناچیزی برایشان دارد. اینها اصل و اساس برایشان ریاست است. اگر به میهن هم علاقه دارند، میهنی است که رئیسش آنان باشند. اگر بعضی از آنان به اعمال فردی در چارچوب اسلام پایبند باشند ولی وقتی پای منافعشان پیش بیاید، از هیچ دروغ و تهمت و ناسزا فروگذار نیستند.»سید احمد خمینی در ادامه نامهاش به شبهه افکنی ها و ادعاهای نهضت آزادی نیز پرداخته و برای آیتالله پسندیده مینویسد: «آنان بعد از انقلاب لحظه ای در کنار امام نماندند. متلک و فحش و ناسزا به امام از کارهای رایج این از خدا بی خبران بود. تنها یکی از کارهای آنها را برایتان می فرستم، تا خود قضاوت فرمایید. اینان اعلامیه ای را که امام (قدس سره) با خط مبارکشان خطاب به آقای محتشمی نوشته اند، مجعول دانسته و در عین اینکه نسبت جعل را مستقیماً به من نداده اند ولی با قراردادن خط من بالای نامه امام به آقای محتشمی، جعل را از من دانسته اند و خطی از امام که شعر: «من به خال لبت ای دوست گرفتار شدم» است را آورده اند و ادعا کردند که خط امام این است، در صورتی که حضرت امام (قدس سره) در موقع قدم زدن شعر می گفتند و خط مذکور، خط امام در موقع راه رفتن و یا ایستاده است. از این گذشته اینقدر خط امام روشن است که احتیاج به این حرفها ندارد. من یک صفحه از وصیت نامه امام و نامه مورد بحث را می فرستم، خود قضاوت فرمایید آیا من اینقدر بی دین و بی عقل هستم که چیزی، آن هم چنین مسأله مهمی را به امام نسبت دهم و از آنش قهر خدا در دنیا و آخرت نترسم.»همچنین ببینید