در آخرین نشست از سال 1397 به بهانه چهلمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی و اختتامیة جشنوارة فیلم فجر، مؤسّسة فرهنگی هنری موعود عصر(عج) با دعوت از کارگردان بنام سینمای ایران استاد شهریار بحرانی، «سینمای چهل ساله ایران و بایدهای سینمای آرمانی» را مورد بررسی قرار داد.
در ابتدای این نشست، از کتاب «قبیلة لعنت 7: فراماسونری در صحنة حیات سیاسی، اجتماعی جهان» اثر استاد شفیعی سروستانی رونمایی شد. مجموعة قبیلة لعنت، مجموعهای بی نظیر در جهان اسلامی است که توانسته سیر علمکرد ابلیس لعین از ابتدای آفرینش تا تشکیل مجامع مخفی را با استفاده از منابع تاریخی و روایی مستندسازی کند. در جلد هفتم این مجموعه، سردبیر ماهنامة موعود با معرفی هر کدام از تشکیلات مخفی یهودیانه از جمله تاویستاک، شورای سیاستگزاری روابط خارجی (CFR)، بیلدربرگها و…. مورد بررسی دقیق قرار گرفته اند.
سینمای غرب و خطّ مشی جدید
استاد بحرانی با اشاره به موضوعات پرداخته شده در طول دورة چهل سالة سینما، اشاره کردند که برای برداشت صحیح از سینمای این چهل سال و تأثیر انقلاب اسلامی بر آنها میبایست عصاره و رویکرد سالیانة سینما را مورد بررسی قرار داد و آنگاه نتیجهگیری نمود. ایشان در این راستا کلیپی نمایش دادند که در آن نشان میداد که برخی از سینماگران که فیلمشان در داخل کشور اکران نشده است، با خارج ساختن فیلمشان از کشور و اکران آن در کشورهای دیگر، نمایی ناهنجار از ایران و فرهنگ ایرانی به کشورهای غربی منتقل میکنند.
استاد بحرانی با اشاره به این موضوع که از سال 2000 م. سینمای غربی خطّ مشی جدیدی در فیلم و انیمیشن سازی به کار گرفت، بیان کرد که بیشترین «قهرمان سازی»ها و ورود موجودات دخانی (جنّی و ناشناخته) از این سال اوج گرفت. هالیوود و دنیای رسانه در هالیوود با کمک فیلم، انیمیشن و کمیکبوکها (کتابهای مصوّر) موفّق شد که بیش از 200 ابرقهرمان با قدرتهای غیرواقعی به دنیا عرضه کند. این قهرمانان با استفاده از ابزارهای خیالی (مثل چوب جادو در مجموعه «هری پاتر»، سندان جادویی (در مجموعه فیلمهای «ثور») و….) به موفقیت میرسند و نکتة قابل توجّه این است که ابرقهرمانان جادویی، شیطانی و هیولاها (برای مثال در مجموعه انیمیشنهای «هتل ترانسیلوانیا») نیروهای خیر محسوب میشوند و انسان نیروی شرّ.
پژوهشگر سینما اعلام کرد: زیر بنای تفکّر سینمای غربی، بالابردن نیروی جنّی شرور و شیطانی و «شرمنده شدن انسان از انسانیّت خویش» است؛ از جمله فیلمهایی که شخصیّت انسان و حتّی پیامبران الهی در آنها کوچک شده، میتوان به فیلم «نوح» و «حضرت موسی(ع)» اشاره کرد.
استاد بحرانی با بررسی فشردة موضوعات چهل سالة انقلاب اسلامی و با اشاره به اینکه بیشتر موضوعات به مسائل اجتماعی خرد و استثنائی بازگشت میکردند، بیان نمودند سینمای این چهار دهه، پاسخگویی نیازهای فرهنگی جامعة ما نیست. این در حالی است که سینمای غرب با ابزار رسانه در حال پیشروی به سمت آرمانهای سیاسی و دینی خویش است.
حرکت به سوی سینمای آرمانی شیعی
کارگردان فیلم «ملک سلیمان» با ارائة راهکارهایی پیشنهاد دادند که سینمای ایران به سمت سینمای آرمانی حرکت کند که در ادامه به برخی از آنها اشاره میکنیم:
1. نشان دادن قدرتمندان حقیقی در برابر قدرتمندان خیالی؛
2. معرفی الگوهای حقّ و قوی در برابر الگوهای باطل و ضعیف؛
3. معرفی ابزار حقیقی (دین) در برابر ابزارهای خیالی؛
4. معرفی معیارها و میزانهای صحیح قرآنی در برابر تغییر معیارها و میزانهای صحیح؛
5. انگیزهسازی برای انسانِ فرزانه شدن در برابر شرمنده شدن از انسان بودنِ خود؛
6. نمایاندن وجهة اصلی رسولان در برابر تخریب شخصیت آنان؛
7. نگرش صحیح و قرآنی به دخان (موجودات جنّی و برزخی و…) در برابر هجمة دخانیها در سینمای غرب سدة بیستم میلادی؛ برای مثال در این نگرش میبایست از بزرگنمایی غرب دربارة شخصیت شیطان و قدرت او سخن بگوییم که میتوان آن را در تفکّر ولایی اصلاح کرد. چنانچه در دیدگاه اسلامی و دینی، شیطان، دشمن انسان و از مخلوقات خداوند با قدرتهای محدود است که خداوند برای مقابله با او ابزار لازم را در اختیار انسان قرار داده است؛
8. ترویج ولایت اهل بیت(ع)، ارتباط با آنها برای کمالیافتن همراه با آنها و بیان این موضوع که «ای انسان! بهترین حالت تو، زیستن همراه و با راهنمای اهل بیت(ع) است» در برابر ترنس مدرنیسم که عبارت است از ترویج، تعامل و تماس با اجنّه و کوچک جلوه دادن انسان در برابر جهان و موجودات آن و به عبارتی رواج اباحی گری (مباح دانستن همهچیز) برای آشتی انسان با شرّ و بدی؛
9. سعی جدّی بر آرمانهای حق در برابر هدفهای شرّ؛
10. تولید آثار جهانی برای مخاطبان تشنة معرفت در برابر صرف هزینههای سنگین و تولید آثار فاخر توسط هالیوود و ترویح افکار غربی.
پژوهشگر حوزة سینما اعلام کردند که نیاز است که اهل دین و فرهنگ، خوراک لازم به هنرمندان بدهند تا هنرمندان با دیدگاههای پخته و صحیح بتوانند فیلم سازیکنند. چنانچه مقام معظّم رهبری نیز در دیدار با هنرمندان تذکّر دادند که خوراک لازم برای فیلمسازان میبایست از سوی اهل فرهنگ تهیّه گردد.
رسانة اسلامی و تقلید از سینمای غرب
استاد بحرانی با معرفی بنیانگذاران یهودی سینمای غرب و هالیوود و همچنین با اشاره به مقام ماسونی آنها در مجامع مخفی فراماسونری، اعلام کردند که سینمای غرب در واقع صنفی یهودی با اهداف یهودی است که به سوی مقصد آنان پیش میرود. ایشان با اعلام اینکه مراسم اسکار بزرگترین جشن رسانهای دنیاست، در پیشینة این مراسم به بنیانگذار، سازنده مجسمّه و اهداف یهودی آن اشاره کردند و هشدار دادند در حالی که میدانیم که سینمای غرب و هالیوود با چه هدفی پیش میرود، میبایست سینمای خود را مورد پرسش قرار دهیم.
شهریار بحرانی اعلام کرد که ساختار 200 سالة سینما، ساختاری مطابق با فرهنگ غربی است؛ در حالی که ما پس از انقلاب اسلامی، همان ساختار را بدون تغییر وارد سینما و تلویزیون کردیم و حتّی ساختار اخبار و رسانههای تلویزیونی خودمان را با تقلید از رسانههای غربی پیش بردیم و ساختیم. چگونه میتوانیم با تقلید از ساختار یهودی سینمای غرب و ترویج فرهنگ آنها، ادّعا کنیم که شیعهایم و سینمای ما اسلامی است؟!
استاد شهریار بحرانی با اشاره به آینده انسانها و ترسیم آن در روایات اسلامی و اعلام آنکه «منجی گرایی» میتواند یکی از بهترین خطّ مشیهای سینمای ایران محسوب شود، اعلام کردند این موضوع پتانسیل لازم برای امیدوار ساختن جامعه به آینده و همچنین حجّت کافی برای فرهنگسازی در حوزة سینما و رسانه را به دست فیلمسازان میدهد.
ایشان پیشنهاد دادند که جشنوارة فیلمهای منجیگرایانه و مهدوی در ایران اسلامی برگزار گردد و در آن فیلمهای آخرالزّمان شناسانه و مهدوی به صورت کوتاه، انیمیشن، مستند، سینمایی و… ارائه گردد. چنین فیلمسازانی میبایست به مهدویت اعتقاد داشته باشند، به دنبال «نجات» باشد و راهکارهای نجات را بشناسد؛ نه آنکه انسانهای غرب زده با نگرشهای ضدّ دین در ایران اسلامی با فیلمهای خود به مردم شیعه و مسلمان، سم تزریق کنند.
ایشان افزودند:
«سینمای ایران باید با بحث منجیگرایی در آینده پیش برود. سینمای ایران باید نجات بخش باشد. نجات دادن انسان از وضعیتی که در آن گرفتار آمده است و ترسیم جامعة آرمانی مهدوی برای امیدوار ساختن انسان و حرکت او به سمت آیندة روشن.»
ذکر و مقام ذاکر
پس از پرسش و پاسخهای مفصّلی که میان مردم و استاد شهریار بحرانی ردّ و بدل گشت، استاد اسماعیل شفیعی سروستانی با اشاره به اینکه مقام آن کسی که با مردم سخن میگوید و مخاطبش مردم هستند، «مقام ذاکر» است، اعلام کردند که انبیاء در صف اوّل ذاکران هستند. خداوند با وحی به آنان «ذکر» را منتقل میسازد و آنان بدینطریق به اذن الله «ذاکر» میگردند؛ چنانچه دربارة «قرآن کریم» آمده است:
«نحن نزّلنا الذّکر و نحن له لحافظون؛
ما ذکر را نازل کردیم و خود نگهدارندة آنیم.»
مدیر مسئول مؤسّسة موعود عصر(عچ) اشاره کردند به اینکه کسی که بیاذن خداوند، در نقش ذاکر خود را نمایان میسازد، «غاصب» است. همچون شاعرانی که در حقیقت کلماتشان نظم و شعر و حکمت نیست؛ بلکه پراکندهگوییهای موزونی است در قالب شعر. همانگونه که ما در عالم شعرا، تنها چند حکیم داریم (حافظ شیرازی، جامی و…) در عالم ذاکران نیز، کسانی هستند که بدون آنکه شایسته مقام ذکر باشند، برای مردم سخنانی میکنند؛ امّا راه نرفتگانی هستند که رهزنی میکنند و نه راهنمایی.
قبله و حقیقت قبله
«آیا تا به حال از خود پرسیدهاید چرا ذاکران پشت به قبله و رو به مردم سخن میگویند؟» استاد سروستانی با پرسیدن این سؤال بیان کردند که این نمادی است از اینکه ذاکر از قبله آمده، تکیه به قبله دارد، سخن از قبله میگوید و اذن از او دارد، قبله را میشناسد، از قبله میگوید و مردم را به سوی قبله رهنمایی میکنند؛ امّا چه تعداد از سخنوران، مداحان، فیلمسازان، شاعران و…. چنین ویژگیهایی دارند؟!
پژوهشگر حوزة مطالعات فرهنگی ادامه داد: وقتی که معلّمان فرهنگی ما، خود تکیه بر سیاهی دارند، چیزی جز سیاهی نمیپراکنند؛ حتّی اگر به ظاهر سخن از قرآن و روایات بگویند. چنین کسانی نوری ندارند که نوری بیافشانند و بدین طریق به وسیلة آنان راه از چاه تشخیص داده نمیشود.
استاد سروستانی افزودند:
«ذاکر، فیلمساز، قلمزن و واعظی که از روی ریا و خودفروشی، هرزهنمایی میکند، حتّی اگر سخنانش آیه قرآن و روایات باشد، سیاهی میپراکند.»
ایشان اشاره کردند در عالم حکمت، هر چیزی ظاهری دارد و باطنی دارد. حقیقت قبله در عالم باطن، اهل ذکرند که خداوند در قرآن کریم دربارة آنها فرمودند:
«از اهل ذکر بپرسید» و امام باقر(ع) فرمودند که اهل ذکر ماییم.
بنابراین ذاکران ما میبایست به حقیقت قبله تکیه داشته باشند و به آنان که بیواسطه نور را از حضرت حقّ دریافت میدارند، تمسّک بجویند و از آنان سخن بگویند؛ در حالی که خود به حقیقت قبله، یعنی محمّد و آل محمّد(علیهم السلام) معرفت داشته باشد. چنین ذاکرانی هستند که نورانی میشوند و میتوانند با نور خود، چشم باطن مردم را به سوی حقیقت روشن کنند و از باطل دور سازند.
حال باید از خود بپرسیم چرا با وجود اینهمه ذاکر[نما] و واعظ در چهار دهة اخیر، هنوز مردم از خواب غفلت بیدار نشدهاند و به امام خود رهنمایی نشدهاند؟
استاد سروستانی در انتهای سخنان خودشان با استقبال از پیشنهاد کارگردان محترم جناب آقای بحرانی دربارة نگرش «منجیگرایانه» در رسانة ایران، مؤسّسة موعود را مانند همیشه پیشقراول در این برنامة فرهنگی و مهدوی و آماده برای پیشنهادات و راهکارهای پیادهسازی این موضوع دانستند.