سرخط خبرها
خانه / صراط عشق / متون / خوابیده بودم چون فکر میکردم تو بیداری!

خوابیده بودم چون فکر میکردم تو بیداری!

مردی به دربار خان زند مي رود و با ناله و فرياد می خواهد تا كريمخان را ملـاقات كند. سربازان مانع ورودش می شوند! خان زند در حال كشيدن قليان ناله و فرياد مرد را می شنود و می پرسد ماجرا چيست؟ پس از گزارش سربازان به خان؛ وی دستور می دهد كه مرد را به حضورش ببرند.

مرد به حضور خان زند می رسد و کریم خان از وی می پرسد: چه شده است چنين ناله و فرياد می كنی؟ مرد می گويد دزد، همه اموالم را برده و الـان هيچ چيزی در بساط ندارم ! خان می پرسد وقتی اموالت به سرقت ميرفت تو كجا بودی؟! مرد می گويد: من خوابيده بودم! خان می گويد: خب چرا خوابيدی كه مالت را ببرند؟ مرد در اين لحظه آن چنان پاسخی می دهد كه استدلـالش در تاريخ ماندگار می شود؛ وسرمشق آزادی خواهان می شود.

مرد می گويد: من خوابيده بودم، چون فكر می كردم تو بيداری…!
خان بزرگ زند لحظه اي سكوت می كند. وسپس دستور مي دهد خسارتش از خزانه جبران كنند. و در آخر می گويد: اين مرد راست می گويد ما بايد بيدار باشيم.

ایتابلهسروشآپارات

همچنین ببینید

چگونه به سرعت و به راحتی با استفاده از عرق گیاهی لاغر شویم؟

آیا از چربی‌های دور شکم و پهلوی خود ناراضی هستید؟

ما با یک پیچ تاریخی مهم مواجهیم؟؟

ويدئو/ زبیگنیِف برژینسکی

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.