بعضی وقتا الماسی تو دست داریم ،،،
بعد چشم مون به یه گردو می افته …
خم میشم تا گردو رو برداریم ،،،
یهو الماسه می افته رو شیب زمین ،،،
قل میخوره تو عمق چاهی فرو میره …!
میدونی چی می مونه …؟!
یه دهن باز …!
یه گردوی پوک …!
یه دنیا حسرت …!
مواظب الماسهای زندگیمون باشیم ،.،.،
شاید به دلیل اینکه باهمون هستن …
بودنشون برامون عادی شده …
ارزششون رو نمی دونیم …
الماسهای زندگیمون …
پدر ، مادر ، همسر ، فرزندان ، سلامتی ، سرافرازی ، خانواده ، دوستان خوب ، کار ، عشق و …
هستند …