سرخط خبرها
خانه / صراط عشق / متون / سلام، من در جمع شما هستم،خاطره ای از حاج قاسم سلیمانی

سلام، من در جمع شما هستم،خاطره ای از حاج قاسم سلیمانی

سردار سلیمانی نقل می کنند ؛ شبی در خواب شهید زین الدین را دیدم، هیجان‌زده پرسیدم: «آقامهدی مگه تو شهید نشدی؟ همین چند وقت پیش،‌ توی جاده‌ی سردشت…» حرفم را نیمه‌تمام گذاشت. اخم كوتاهی كرد و چین به پیشانی‌اش افتاد. بعد باخنده گفت: «من توی جلسه‌هاتون میام. مثل اینكه هنوز باور نكردی شهدا زنده‌ن.» عجله داشت. می‌خواست برود. یك بار دیگر چهره‌ی درخشانش را كاویدم. حرف با گریه از گلویم بیرون ریخت: «پس حالا كه می‌خوای بری، لااقل یه پیغامی چیزی بده تا به رزمنده‌ها برسونم.» رویم را زمین نزد.
ـ قاسم، من خیلی كار دارم، باید برم. هرچی می‌گم زود بنویس. .
هول‌هولكی گشتم دنبال كاغذ. یك برگه‌‌ی كوچك پیدا كردم. فوری خودكارم را از جیبم درآوردم و گفتم: «بفرما برادر! بگو تا بنویسم.» .
ـ بنویس: «سلام، ‌من در جمع شما هستم»
همین چند كلمه را بیشتر نگفت. موقع خداحافظی، با لحنی كه چاشنیِ التماس داشت، گفتم:‌ «بی‌زحمت زیر نوشته رو امضا كن.» برگه را گرفت و امضا كرد. كنارش نوشت: «سیدمهدی زین‌الدین» نگاهی بهت‌زده به امضا و نوشته‌ی زیرش كردم. باتعجب پرسیدم: «چی نوشتی آقامهدی؟ تو كه سید نبودی!»
ـ اینجا بهم مقام سیادت دادن.
از خواب پریدم. موج صدای آقامهدی هنوز توی گوشم بود؛ «سلام، من در جمع شما هستم»
برشی از کتاب تنها؛زیرباران
روایتی از حاج قاسم سلیمانی درباره شهید مهدی زین الدین

ایتابلهسروشآپارات

همچنین ببینید

فیلمی که باید هر روز ببینید

شهادت فرزندان اسماعیل هنیه

فرزند دانشمند شهید محسن فخری زاده: عملیات دیشب به ما آرامش داد

واکنش همسر شهید فخری زاده

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.