سرخط خبرها
خانه / صراط عشق / ولایت فقیه از دیدگاه امام خمینی رحمت الله علیه

ولایت فقیه از دیدگاه امام خمینی رحمت الله علیه

بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله رب العالمین

مراحل طرح ولایت فقیه در آثار امام خمینی رحمت الله علیه
امام خمینی از نظر زمانی در چهار مرحله، دربارۀ ولایت فقیه بحث کرده اند:
1) در مباحث کتاب کشف الاسرار و در پاسخ به شبهات کتاب اسرار هزار ساله؛

2) در کتاب الرسائل «مبحث اجتهاد و تقلید» و تحریر الوسیله «مبحث امر به معروف ونهی از منکر» اندیشه های فقهی ـ سیاسی امام خمینی، ص 158. و کتاب البیع؛ «بحث ولایت فقیه»؛
3) در مجموعۀ سخنرانی ها و مصاحبه هایی که در سال 1358 در دفاع از تصویب اصل ولایت فقیه در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران به صورت پراکنده از ایشان نقل شده است؛
4) مجموعۀ اظهار نظرهای ایشان در باب محدودۀ اختیارات و شرایط ولیّ فقیه که به مناسبت های مختلف و طی نامه ها و سخنرانی هایِ ایشان از سال 1366 تا یک ماه قبل از رحلت ایشان ایراد شده است.

مرحلۀ اول پاسخ به شبه ها و نگارش کتاب کشف اسرار
امام خمینی رحمت الله علیه در پاسخ به شبهات یک عنصر بیگانه، اشکالات وی به دین و روحانیت و خرده گیری هایش دربارۀ مسائل حکومتی، کتاب کشف الاسرار را نگاشته و به طور مشخص در دو قسمت آن دربارۀ ولایت فقیه و شأن او بحث می کند:
1) حکومت اسلامی، حقِّ فقیهِ جامع الشرایط است و هر خردمندی آن را تصدیق می کند و غیر از سلطنت الهی همۀ سلطنت ها بر خلافِ مصالح مردم و تحت عنوانِ «جور» است. روایاتی از معصومین علیهم السلام نیز بر این معنا دلالت می کند. امام خمینی، کشف الاسرار، ص 185 ـ 187.
2) هر چند فقیه خود ولایت دارد، می تواند حکومت و ولایت را تحت شرایطی، به دیگران واگذار کند. و این شرایط خود سبب می شود که حکومت به دست عدول مؤمنین باشد، نه پادشاهان ظالم. امام خمینی، کشف الاسرار ، ص 189.
3) امام خمینی رحمت الله علیه به طرح نظریه ترتّبی ولایتِ جامعۀ اسلامی پرداخته است. شرایط آن زمانِ کشور و حال و هوای تألیف کتاب و از سوی دیگر، مغالطه کاری نویسندۀ کتابِ اسرار هزار ساله ، از جمله انگیزه های امام خمینی رحمت الله علیه در طرح این نظریه است. در این نظریه، ولایتِ جامعۀ اسلامی به شاهان تعلق دارد؛ آنان که نه فقیه اند و نه عادل. فقها تنها کار نظارت بر قوانین مصوب مجلس را به عهده دارند تا بدین روش بتوانند دستورهای اسلام را اجرا و حفظ کرده و در بازداری حکومت از فساد موفق شوند. امام خمینی، کشف الاسرار ، ص 187.
دیدگاه های امام خمینی رحمت الله علیه دربارۀ ولایت فقیه در صفحات 179 ـ 192 و 221 ـ 224 کتاب کشف الاسرار آمده است.
«جز سلطنت خدایی، همه سلطنت ها بر خلافِ مصلحت مردم [بوده] و «جور» است و جز قانون خدایی، همۀ قوانین باطل و بیهوده است» امام خمینی، کشف الاسرار ، ص 186. «مبانی عمده اش [مبانی عمدۀ حقِّحکومت برای فقیه] اخبار است و احادیث ائمه صلوات الله علیه ، است که آن هم متصل است به پیغمبر خدا صل الله علیه واله وسلم و آن هم از وحیِ الهی است. اینک چند حدیث در این جا ذکر می کنیم». امام خمینی، کشف الاسرار ص 187.
دلایل روایی حکومت فقیه و دیدگاه امام خمینی رحمت الله علیه
امام خمینی رحمت الله علیه به چهار روایت زیر اشاره می کنند:
1) توقیع شریف امام زمان عجل الله تعالی فرجه: «و اما الخوادث الواقعه فارجعوا فیها الی رواة احادیثنا»؛
2) روایت منقول از حضرت علی صلوات الله علیه به نقل از رسول گرامی اسلام «صل الله علیه واله وسلم»: «اللهم ارحَم خلفایی…»؛
3) روایت مقبوله عمر بن حنظله؛
4) روایت سیدالشهداء صلوات الله علیه در تحف العقول: «بانَّ مجاری الامور و الاحکام علی ایدی العلماء بالله».
امام خمینی رحمت الله علیه در کتاب البیع «مباحث خارج»، این روایات را به عنوان ادلۀ نقلیه ذکر کرده است البیع، ج 2، ص 467 به بعد..
مرحلۀ دوم: طرح ولایت فقیه در کتاب هایِ الرسائل، تحریر الوسیله والبیع
این نظر بین سال های 1332 و 1348 بوده و از دیدگاه علمی بیان شده و شرایط نقد و بررسی علمی را دارد. ایشان در اواخر کتاب الرسائل «بحث اجتهاد و تقلید» در مقام «اثبات منصب افتا و قضا» با اشاره به احادیث «مقبولۀ عمر بن حنظله» و «مشهورۀ ابی خدیجه» چنین می فرمایند: «از آن چه ذکر شده چنین به دست می آید که قضاوت، بلکه مطلق حکومت از مناصب فقیهان است». البیع، ج 2، ص 467 به بعد
امام خمینی رحمت الله علیه در کتاب تحریر الوسیله و در پایان مسئله «امر به معروف و نهی از منکر» نوشته اند: «در عصر غیبتِ ولیِّ امر و سلطان عصر (عجل الله تعالی فرجه)، نایبان عام آن حضرت ـ که فقهای جامع الشرایط برای فتوا و قضاوت اند ـ جانشین آن حضرت هستند در اجرایِ سیاسیات و مسائل حکومتی و سایر اموری که به عهدۀ امام صلوات الله علیه است (مگر در جهاد ابتدایی) » البیع، ج 2، ص 467 به بعد ، تحریر الوسیله، ج 1، ص 442، مسئله 2.
«هر کس با یک نگاهِ اجمالی به احکام اسلامی نظر افکند، در می یابد که جدای از آن که عبادت، وظیفه ای بین انسان و خالق او است، در این عبادات جهاتی از امورِ سیاسی و اجتماعی مربوط به امور دنیایی وجود دارد، به عنوان نمونه حج و اجتماع عظیم مسلمانان، دارای برکات زیادی می تواند باشد که مسلمین از آن غافلند. از عبادات گذشته، امور اقتصادی، اجتماعی و سیاسی مهمی که در میانِ احکام وجود دارد، می فهماند که اسلام تنها یک قوانین عبادیِ محض نیست… اسلام برای تأسیس یک حکومت عادلانه ای که در آن قوانینِ اقتصادی، جزایی، قضایی و… قرار داده شده است، قیام نموده است». تحریر الوسیله، ج 1، البیع، ج 2، ص 459 ـ 460.
ویژگی های حاکم اسلامی از دیدگاه امام خمینی
امام خمینی رحمت الله علیه در بیان ویژگی های حاکم حکومت اسلامی در زمان غیبت چنین می فرمایند:«چون حکومت اسلامی حکومت قانونی بلکه حکومت قانون الهی است، پس حاکم باید دو صفت داشته باشد که آن دو، اساس حکومت قانونی است و بدون آن در حکومت قانونی معقول نیست: یکی از آن صفات، علمِ به قانون (فقاهت) و دیگری عدالت است». تحریر الوسیله، ج 1، البیع، ج 2، ص 459 ـ 460.
امام خمینی رحمت الله علیه به روایاتی نیز استناد کرده اند که عبارت اند از:
1 ـ روایت علی بن حمزه: «لان المؤمنین الفقهاء حصون الاسلام.»؛ البیع ج 2ص 472 ـ 482.
2 ـ موثقۀ سکّونی: «الفقهاء اُمنا الرسل.»؛ البیع ج 2ص 472 ـ 482.
3 ـ صحیحه قدّاح از ابی عبدالله ـ علیه السلام البیع ج 2ص 472 ـ 482.
4 ـ روایت ابی البختری: «ان العلماء ورثة الانبیاء.» و روایات چهارگانه ای که در کتاب کشف الاسرار از آن ها یاد شد.
مرحله سوم: دفاع از ولایت فقیه
دفع شبهه استبداد از منظر امام خمینی رحمت الله علیه
دفاع امام خمینی رحمت الله علیه از اصل ولایت فقیه در نیمۀ دوم 1358، وشبهۀ خودکامه شدنِ حکومت را دفع کرد: «قضیۀ ولایت فقیه چیزی نیست که مجلس خبرگان ایجاد کرده باشد، ولایت فقیه چیزی است که خدای تبارک و تعالی درست کرده است… شما از ولایت فقیه نترسید و فقیه نمی خواهد به مردم زورگویی کند، اگر یک فقیهی بخواهد زورگویی کند، این فقیه دیگر ولایت ندارد… ولایت فقیه، ولایت بر امور است که نگذارد این امور از مجاریِ خودش بیرون برود، نظارت می کند بر همۀ دستگاه ها». صحیفه امام، ج 10، ص 309-307و 309-307… «این که در قانون اساسی یک مطلبی ولو به نظر من یک قدری ناقص است و روحانیت بیش از این در اسلام اختیارات دارد. آقایان برای این که خوب با این روشنفکرها مخالفت نکنند، مقداری کوتاه آمدند. این که در قانون اساسی هست، بعض شئون ولایتِ فقیه است، نه همه شئون آن و از ولایت فقیه آن طور که در اسلام قرار داده و هیچ کس ضرر نمی بیند؛ یعنی آن اوصافی که در «ولیّ» است که در «فقیه» است که با آن اوصاف خدا او را ولیّ قرار داده است». صحیفه امام، ج 11، ص 465-463.
مرحلۀ چهارم: تبیین اختیارات و شرایط ولیِّ فقیه
«به نوعی حساس ترین و مهم ترین مرحلۀ بحث همین مرحله است و با وجودِ حجم محدود، حاوی گویاترین و مهم ترین مطالب مربوط به زیرکار و امور اجتماعی حکومت در مورد برقراری شروط می باشد». صحیفه امام، ج 20، ص 430.
حضرت امام بعد از این نامه (16 / 9 / 66) به فاصلۀ یک ماه (23 / 11 / 66)، چهار نامۀ دیگر در پاسخ به شورای نگهبان و رئیس جمهوری وقت صادر کردند که در میان آنان نامۀ مورخ 16 / 10 / 66 ایشان اهمیت ویژه ای دارد. در این نامه برای اولین بار پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران تعبیرِ «ولایت مطلقه فقیه» مطرح شد و نوشته اند: «آن چه گفته شده است تاکنون، یا گفته می شود. ناشی از عدمِ شناختِ ولایتِ مطلقۀ الهیه است. آن چه گفته شده است که شایع است، مزارعه و مضاربه و امثال آن ها با آن اختیارات از بین خواهد رفت. صریحاً عرض می کنم، فرضاً چنین باشد. این از اختیارات حکومت است و بالاتر از آن هم مسائلی است که مزاحمت نمی کنم». صحیفه امام، ج 20، ص 452.
«من از ابتدا معتقد بودم و اصرار داشتم که شرط مرجعیت لازم نیست، مجتهد عادل مورد تأییدِ خبرگانِ محترمِ سراسرِ کشور کفایت می کند». صحیفه امام، ج 21، ص 371. به دنبال این نامه، شرط مرجعیت از رهبری در اصل 107 قانون اساسی برداشته شد.
دلایل عقلی و نقلی ولایت فقیه از منظر امام خمینی
امام خمینی رحمت الله علیه در کتاب البیع می فرمایند:«به تحقیق، لزوم برقراریِ حکومت برای بسطِ عدالت و تعلیم و تربیت و رفع ظلم و حفظ مرزها و منع از تجاوزِ اجانب از واضح ترین داوری های عقلی است… و با این همه دلایل شرعی نیز بر این مسئله دلالت می کند». امام خمینی، البیع، ج 2، ص 462.
الف ـ دلایل عقلی ولایت فقیه از منظر امام خمینی
امام خمینی رحمت الله علیه می فرمایند:«پس ولایت فقیه بعد از تصور دقیق این حکم، مسئله ای نظری که نیازمند به برهان باشد، نیست» امام خمینی، البیع، ج 2، ص 467.. «آن چه دلیلِ امامت است، خود آن دلیلِ لزوم حکومت بعد از غیبت ولیِّ امر عجل الله تعالی فرجه می باشد». «فَما هو دلیل الامامَة، بعینه دلیل علی لزوم الحکومة بعد غیبة ولی الامر عجل الله تعالی فرَجَه الشریف» امام خمینی، البیع، ج 2، ص461… از منظر امام خمینی رحمت الله علیه در عصر غیبت نیز تمامی احکام انتظامی اسلام در رابطه با نظام مالی، سیاسی، حقوقی، کیفری، اقتصادی هم چنان ادامه دارد و همین امر موجب می شود تا ضرورت حکومت و رهبری امت را در برابر دیدگاه شرع، ایجاب کند و فرد شایسته مسئولیت تأمین مصالح امت و تضمین اجرای عدالت را مشخص سازد. امام خمینی، البیع، ج 2، ص461.
امام خمینی رحمت الله علیه می فرمایند:«باقی ماندنِ این احکام، مقتضی ضرورت حکومت و ولایتی است که والاییِ قوانینِ الهی را حفظ کرده و متکفل اجرای آن شود. علاوه بر این، حفظ نظم از واجباتِ مؤکد است و این واجب جز با وجود والی و حکومت انجام نخواهد گرفت. هم چنین حفظ مرزهای مسلمین از تهاجم و حفظ شهرهای مسلمین از غلبۀ متجاوزان، در دیدگاه عقل و شرع واجب است و ترک این امور از جانب حکیمِ صانع، معقول نیست.»
امام خمینی رحمت الله علیه شرایط و اختیارات ولیِّ فقیه می فرمایند: «عقل و نقل باهم متحدند، در این که والی باید عالم به قوانین (فقیه) و عادل در میان مردم و در اجرای احکام باشد. بنابراین، امر حکومت به عهدۀ فقیه عادل نهاده می شود و هم او است که صلاحیتِ ولایت مسلمین را دارد». امام خمینی، البیع، ج 2، ص 465
ب ـ دلایل نقلی ولایت فقیه از منظر امام خمینی رحمت الله علیه
امام خمینی رحمت الله علیه به روایات متعددی تمسک جسته اند:
1) مرسله صدوق: «قال رسول الله : اللهم ارحم خلفایی قیل یا رسول الله : من خلفائک؟ قال صل الله علیه واله وسلم: الذین یا تون من بعدی یروون عنی حدیثی و سنتی» امام خمینی، البیع، ج 2، ص 482 ـ 483.
2) روایت علی بن حمزه بطائنی: «…لان المومنین الفقهاء حصون الاسلام کحصن سور المدینه لها» امام خمینی، البیع، ج 2، ص 482 ـ 483.
3) موثقه سکونی: «الفقها امناء الرسل مالم یدخلوا فی الدنیا» امام خمینی، البیع، ج 2، ص 482 ـ 483.
4) توقیع منسوب به امام زمان عجل الله تعالی فرجه: «اما الحوارث الواقعه فارجعوا فیها الی رواة احادیِثنا» امام خمینی، البیع، ج 2، ص 482 ـ 483.
5) مقبوله عمر بن حنظله: «… فانی قد جعلته علیکم حاکماً…»؛ امام خمینی، البیع، ج 2، ص 482 ـ 483.
6) صحیحه قداح: … ان العلماء ورثة الانبیاء…». امام خمینی، البیع، ج 2، ص 482 ـ 483.
شرایط ولیِّ فقیه از منظر امام خمینی رحمت الله علیه
از منظر امام خمینی رحمت الله علیه: ولیِّ فقیه ، تالیِ تلو معصوم صلوات الله علیه است و به همین جهت علاوه بر قدرت بالا ، شرایط سخت و دشواری دارد. مانند صیانت نفس، مخالفت با هوا، عدمِ گرایش به دنیا و امور اعتباری و فانی آن، وبر دو شرط اساسی و کلیدی تکیه کرده: 1) فقاهت و 2) عدالت. امام خمینی رحمت الله علیه «حکومت اسلامی چون حکومت قانونی است، بلکه فقط حکومتِ قانون الهی است و هدف از این حکومت اجرایِ قانون و بسطِ عدالت الهی بین مردم است. پس باید والی و رهبر این حکومت دارای دو ویژگی باشد. که آن دو، اساس حکومت قانونی است و تحقق حکومت قانونی بدون آن دو صفت امکان ندارد. آن دو صفت عبارت اند از: «علم به قانون» و «عدالت» شرط کفایت و کاردانی در مفهوم وسیعِ علم داخل است و شکّی نیست که حاکم باید از کفایت و کاردانی بهره مند باشد و اگر می خواهی، بگو که در کفایت نیز شرط جدا از شروط اساسی است… و بنابراین امر رهبری به شخص فقیه عادل تعلق می گیرد». امام خمینی، البیع، ج 2، ص 464 ـ 466. 1) فقاهت: امام خمینی رحمت الله علیه جدای از ادلۀ روایی، بیان عقلی را نیز بیان داشته اند: «اگر زمام دار مطالب قانونی را نداند (منظور قانون الهی است)، لایق حکومت نیست، چون اگر تقلید کند، قدرتِ حکومت شکسته می شود و اگر نکند، نمی تواند حاکم و مجری قانون اسلام باشد». امام خمینی، ولایت فقیه، ص 28
امام خمینی رحمت الله علیه خطاب به رئیس مجلس، بازنگری قانون اساسی، شرط اعلمیت را برای رهبری نظام اسلام، لازم نمی دانند: «من از ابتدا معتقد بودم و اصرار داشتم که شرط مرجعیت لازم نیست، مجتهدِ عادلِ مورد تأیید خبرگانِ محترم سراسر کشور کفایت می کند… در اصل قانون اساسی من این را می گفتم، ولی دوستان در شرط مرجعیت پافشاری کردند، من هم قبول کردم، من در آن هنگام می دانستم که این درآیندۀ نه چندان دور قابل پیاده شدن نیست». صحیفۀ امام، ج 21، ص 371.
امام خمینی رحمت الله علیه در کتاب البیع «تنها شرط لازم، فقاهت است و نه افقهیت» امام خمینی، البیع، ج 2، ص 518 ـ 519.
2) عدالت: از شرایط ولیِّ امر است. امام خمینی رحمت الله علیه درباره«عدالت ولیِّ امر» می فرمایند:«آن اوصافی که در ولیِّ فقیه است… با آن اوصاف نمی شود، پایش را یک قدم غلط بگذارد. اگر یک کلمه دروغ گوید، یک کلمه، یک قدم بر خلاف بگذارد، آن ولایت را دیگر ندارد… فقیهی که این اوصاف را دارد، عادل است… عدالتی که یک دروغ او را از عدالت می اندازد، یک نگاه به نامحرم، او را از عدالت می اندازد». صحیفۀ امام، ج 11،ص464
امام خمینی رحمت الله علیه شرط عدالت را مرتبه ای والا از تقوی دانسته و می فرمایند: «آن آدمی که می خواهد ولیِّ امر مسلمین و نائب امیرالمؤمنین صلوات الله علیه باشد و در اعراض، اموال و نفوسِ مردم مغانم و حدود و امثال آن دخالت کند، باید منزّه بوده و دنیا طلب نباشد که برای دنیا دست و پا بزند. هر چند امر مباح باشد. (چرا که در این صورت او) امین الله نیست و نمی شود به او اطمینان کرد». صحیفۀ امام، ج 11،ص464
کلام حضرت امیر صلوات الله علیه که می فرمایند: «انَّ احقَّ الناس بهذا الامر اقواهم علیه و اعلمهم بامر الله فیه.» رهنمودی است به مردم که باید سزاوارترین خود را به امر حکومت و زعامت مردم و قوی ترین و آگاه ترین آنان را از میان دارندگان صفات یاد شده، برگزینند.
محدودۀ آزادی در نظام ولایت فقیه
1) تعریف آزادی
از منظر امام خمینی رحمت الله علیه آزادی از مفاهیم بدیهی است می فرمایند:«آزادی یک مسئله ای نیست که تعریف داشته باشد، مردم عقیده شان آزاد است، کسی الزامشان نمی کند که شما باید حتماً این عقیده را دانشته باشید، کسی به شما الزام نمی کند که حتما باید این راه را بروید، کسی الزام به شما نمی کند که باید این را انتخاب کنی، کسی الزامتان نمی کند که در کجا مسکن داشته باشی، یا در آن جا چه شغلی را انتخاب کنی، آزادی یک چیزِ واضحی است» صحیفه امام، ج 10، ص 95-94.
2) خط قرمز آزادی
از منظر امام خمینی رحمت الله علیه: آزادی در حدود اسلام و قوانین اسلامی است و هیچ کس نمی تواند به اسم آزادی از قانون تخلف کند. صحیفه امام، ، ج 9، ص 150.امام خمینی رحمت الله علیه: «در هر مملکتی آزادی در حدود قانون است، در حدود قوانین آن مملکت است، مردم آزاد نیستند که قانون را بشکنند، معنای آزادی این نیست که هرکس بر خلاف قوانین، برخلاف قانون اساسیِ یک ملت، برخلاف قوانین ملت، هر چه دلخواهش می خواهد، بگوید آزادی در حدود قوانینِ یک مملکت است، مملکت ایران مملکت اسلامی است و قوانین ایران، قوانین اسلام است». صحیفه امام، ، ج 7، ص 536-535.
3) محدودیت قانون رؤسای سه قوه از منظر امام خمینی رحمت الله علیه
از منظر امام خمینی رحمت الله علیه رؤسایِ سه قوه موظف اند بر اساسِ قانون عمل کنند و از حدود معین شده، تخلف نکنند: «باید حدود معلوم بشود، آقای رئیس جمهور حدودش در قانون اساسی چی هست ؟ یک قدم آن ور بگذارد، من با او مخالفت می کنم، اگر همۀ مردم، همه موافق باشند من مخالفت می کنم. آقای نخست وزیر حدودش چه قدر است ؟ از آن حدود نباید خارج بشود، یک قدم کنار برود، با او مخالفت می کنم. مجلس حدودش چه قدر است؟ روی حدودش خودش عمل کند، شورای نگهبان حدودش چه قدر است؟قوه قضائیه حدودش چه قدر است ؟ قوه اجرائیه ؟». صحیفه امام، ج 14، ص 378-377.
امام خمینی رحمت الله علیه :«آزادی هست، توطئه نیست، آزادی معنایش این نیست که بنشینید برخلاف اسلام صحبت کنید، آزادی در حدود قانون است، دین کشور ما اسلام است، آزادی در حدود این است که به اسلام ضرر نخورد، قانون اساسی ما دین را اسلام می داند». صحیفه امام، ، ج 7، ص 486-487.
4) حقوق مردم در آزادی های اساسی از منظر امام خمینی رحمت الله علیه
امام خمینی رحمت الله علیه:«فرض بکنید که اگر همۀ کسانی که در رأس بودند، پیشنهاد بکنند که فلان آدم را شما وکیل کنید، لکن شما به نظرتان درست نباشد، جایز نیست بر شما تبعیت کنید. باید خودتان تشخیص بدهید که آدم صحیحی است تا این که بتوانید رأی بدهید». صحیفه امام، ، ج 14، ص 348-347.
5) آزادی در عصر پیامبر و امامان معصومصلوات الله علیهم
امام خمینی رحمت الله علیه می فرمایند: «آزادیِ آرا در اسلام از اول بوده است، در زمان ائمه ما علیهم السلام بلکه در زمان خودِ پیغمبر آزادی بود، حرف هایشان را می زدند، حجت ما داریم… کسی که حجت دارد، از آزادیِ بیان نمی ترسد، لکن توطئه را اجازه نمی دهیم».
6) آزادی های سیاسی و بنیادی در نظام ولایت فقیه
امام خمینی رحمت الله علیه می فرمایند:«هیچ قدرتی الان در ایران نمی تواند یک کاری را تحمیل کند به ما، امروز باید خود شما بنشینید کارتان را انجام بدهید، انتخابات مثل سابق نباشد که از مرکز دستور داده می شد که این باید وکیل بشود، دیگر کسی هم حق ندارد حرفی بزند، انتخابات دست مردم است، رئیس جمهور و نخست وزیر با آن رعیتی که در کشاورزی کار می کنند و آن بازاری که در بازار کار می کند، راجع به انتخابات یک جور هستند، علی السواء هستند؛ یعنی رئیس جمهور یک رأی دارد، نخست وزیر هم یک رأی دارد و آن کشاورزی که در دور دست افتاده ترین این کشور است آن هم یک رأی دارد، رأی شان فرقی باهم ندارد و همه هم مسئول هستند» صحیفه امام، ، ج 18، ص 285-284.
اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
24/10/1397

ایتابلهسروشآپارات

همچنین ببینید

آهنگ / علی مولا، علی یار و علی یاور

زهر سویی صدای یا علی آمد؛ ندای لا فتی الّا علی آمد

شعر/ خلوت مستان

در مَدرسه اَز دوست نخواندیم کتابی‏ 

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.