هنرمند متعهد و متفکر که بنای خود را آزاد اندیشی بر مبنای حقیقت قرار داده و دوست ندارد از جایی و یا از سوی کسی به او تفکر القاء شود و در صدد یافتن تفکری بر اساس حقیقت عالمی باشد که در آن زندگی میکند، باید برای یافتن فهم دقیق، به نظام داشتن عالم، ایمان داشته باشد.
همه ما از نظم در کارها و امور خود لذت میبریم و معتقدیم که کلاً بدون نظم کارها و امور پیش نمیرود؛ حال اگر چنین است، چرا برای خلقتی که خداوند حکیم ایجاد نموده، نظم قائل نیستیم؟ شاید جواب دهید که ما به این امر معتقدیم و بیش از آن چیزی که شما میگویید باور به نظم در هستی داریم. پس چرا در فرهنگ و تفکر ما این امر نمود ندارد و عموماً همه صحنه هایی که برای ما رخ میدهد را یک اتفاق میدانیم. چرا اهل تفکر به دنبال یافتن روابط و نسبتها و درک نظامی نیستند که بر عالم حاکم است!؟
باید فرهنگ دقیق دیدن و تفکر در امور را بیآموزیم؛ باید تمام دغدغه ما فهم نظمی که خداوند در عوالم ایجاد نموده، باشد تا بتوانیم بهتر روابط بین اجزای عالم را درک کنیم تا از طریق آن آیات الهی برایمان قابل رؤیت شود.
خداوند در قرآن کریم میفرماید: همه چیز بر اساس حق خلق شده، یعنی در همه عوالم، هرچیز جایگاه دقیقی و منظمی دارد و با عناصر دیگر بسیار هماهنگ است. خداوند از ما میخواهد تا برای درک نظام موجد در مخلوقات به آسمانها و زمین و آیات درون آنها بنگریم و تفکر و تدبر و تعقل کنیم و حق را، که همان نظام موجود در عالم میباشد، فهم نماییم و رفتارهایمان را بر اساس آن قرار دهیم. یکی از برکات فهم «حق»، فهم مقوله ظهور است. اساساً ظهور منجی که همه ما در انتظارش هستیم، یکی از درجات تحققِ حق، میباشد که موجب محو همه آن چیزهایی میشود که به واسطه ما و البته غیر منطبق با نظام خداوندی ایجاد شده است، چرا که ساخته های ما بر پایه ظن و گمانِ است و در حقیقت چیزهایی است که ما برای خود بافته ایم. به قول خداوند در سورهی نجم «وَ إِنَّ الظَّنَّ لا یُغْنی مِنَ الْحَقِّ شَیْئًا» يونس36 یعنی در حقیقت، ظنّ و گمان در وصول به حقیقت، هیچ سودی به انسان نمیرساند.
حال با این مقدمه و با اعتمادی که به قرآن به عنوان مرجعی برای جستجو و استخراج جمیع علوم داریم، انتظار میرود که به پیرامون خود دقیقتر نگاه کنیم و جایگاه هر چیز را بشناسیم و ساخته هایمان را به حق نزدیک کنیم. راستی چرا با وجود علمای عالیمقام آشنا با حق و نظام خداوندی که میتوانیم از هدایتشان بهره ببریم، سعی در فهم راههای آسمان نمیکنیم؟ یاد فرمایش مولایمان امیر مومنان علی ع میافتم که نسبت به هدایت و آسمانی کردنِ مردم حریص بود و مدام با خونِدل از آنها میخواست که از موضوعات مختلف دنیایی، آخرتی، زمینی، آسمانی و بلکه از راههای آسمان از ایشان سؤال کنند تا با آن راهها آشنا شوند و آن را در پیش گیرند و آسمانی شوند. بسیار شنیدهام که بزرگانمان بر روی منابر نقل میکنند که مولا فرمود از من بپرسید قبل از این که مرا از دست بدهید، همانا من به راههای آسمان آشناتر از راههای زمین هستم. این کلام مولی بدان معنی است که ما را دعوت به شناخت آسمانها و اجزای آن میکنند.
صور کنید که اگر هنرمندان نسبت به عوالم متعددی که خداوند خلق کرده، شناخت پیدا کنند، دیگر اجازه نخواهند داد هر اندیشهای بر آنها مسلط شود. برای مثال اگر هنرمندان آشنا به مکانیزم تأثیر گذاری شیاطین باشند، دیگر به هر فکری که به ذهنشان آورده میشود، بها نمیدهند و دست بسته تسلیم نمیشوند. دشمنان به عنوان حزب شیطان با فهم این مکانیسم مدتهاست در قالب هنر، به ویژه سینمای هالیوود آثار فاخری تولید میکند که به عنوان مصداق بارز میتوان از فیلم آواتار یاد کرد. فیلمی که تصویری از عالم ماورای دنیا و تصویری از دخان را ارائه میدهد.
هنرمند آشنا با عوالم هستی، دیگر اجازه نمیدهد هر جوجه جنی بتواند بر تفکرش سوار شود و او را به ناکجاآباد ببرد. از سوی دیگر اگر الهامی مَلَکی یا نوری ملکوتی به او برسد، ارزش آن را درک کرده و به سادگی از کنارش عبور نمیکند. پس عاقلانه و خدا پسندانه این است که ما هنرمندان از عالمان و اهل تفکر و آشنایان به نظام خداوندی، شناخت بیشتر و دقیقتر عوالم هستی را مطالبه کنیم و از آنها بخواهیم در این امر خطیر ما را یاری کنند.
خدایا کمکمان کن! که تو بهترین مولا و کمک کنندهای. «نعم المولی و نعم النصیر».حج78
1397/9/1