سرخط خبرها
خانه / صراط عشق / اشعار / اشعار دیگران / ترجیع بند هاتف اصفهانی با نام «که یکی هست و هیچ نیست جز او» / بخش سوم

ترجیع بند هاتف اصفهانی با نام «که یکی هست و هیچ نیست جز او» / بخش سوم

که یکی هست و هیچ نیست جز او

وحده لا اله الا هو

 دوش رفتم به کوی باده فروش

ز آتش عشق دل به جوش و خروش

مجلسی نغز دیدم و روشن

میر آن بزم پیر باده فروش

چاکران ایستاده صف در صف

باده خوران نشسته دوش بدوش

پیر در صدر و می‌کشان گردش

پاره‌ای مست و پاره‌ای مدهوش

سینه بی‌کینه و درون صافی

دل پر از گفتگو و لب خاموش

همه را از عنایت ازلی

چشم حق‌بین و گوش راز نیوش

سخن این به آن هنیئاً لک

پاسخ آن به این که بادت نوش

گوش بر چنگ و چشم بر ساغر

آرزوی دو کون در آغوش

به ادب پیش رفتم و گفتم:

ای تو را دل قرارگاه سروش

عاشقم دردمند و حاجتمند

درد من بنگر و به درمان کوش

پیر خندان به طنز با من گفت:

ای تو را پیر عقل حلقه به گوش

تو کجا ما کجا که از شرمت

دختر رز نشسته برقع‌ پوش

گفتمش سوخت جانم، آبی ده

و آتش من فرونشان از جوش

دوش می‌سوختم از این آتش

آه اگر امشبم بود چون دوش

گفت خندان که هین پیاله بگیر

ستدم گفت هان زیاده منوش

جرعه‌ای درکشیدم و گشتم

فارغ از رنج عقل و محنت هوش

چون به هوش آمدم یکی دیدم

مابقی را همه خطوط و نقوش

ناگهان در صوامع ملکوت

این حدیثم سروش گفت به گوش

ایتابلهسروشآپارات

همچنین ببینید

دانلود کتاب ملکوت هفتم؛ چهل حدیث از امام کاظم علیه السلام

انتشارات قدس رضوی

‏امام خمینی (ره) و اشعاری که سروده است

دیوان شعر امام

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.