کاملاً پیداست که هیچ «ابتکار عمل سیاسی» برای پایان دادن به بحران شدید امنیتی یمن وجود ندارد و چشمانداز آن هم حداقل طی یک سال آینده روشن نیست اما با این وجود، این روزها از «توافق سیاسی» و «صلح» زیاد صحبت میشود و همزمان با آن از تلاشهای زیاد خارجی برای وادار کردن متجاوزین سعودی به پذیرش «طرح سیاسی» سخن به میان میآید. در این میان سرسختی رژیم فرقهگرا و وهابی عربستان در برابر هر ابتکار مبتنی بر به رسمیت شناختن انصارالله در سطح بینالمللی تا آنجاست که اجازه نداد هواپیمای عمانی برای انتقال هیئت مذاکره کننده یمنی به «ژنو» در فرودگاه صنعا فرود آید. در خصوص موضوعات مرتبط با یمن و مذاکرات سیاسی نکات زیر حایز اهمیت میباشند:
1- ابتکار جنگی ائتلاف عربی- غربی علیه یمن برای آخرین بار نیز طی سه هفته اخیر به شکست انجامید. این ائتلاف که از در هم شکستن مقاومت یمنیها در سواحل غربی استان استراتژیک «الحدیده» در فاصله اول رمضانالمبارک تا پایان ذیالحجه گذشته (اوایل خرداد تا اواسط شهریور) مأیوس گردید تلاش کرد تا از طریق جنوب و جنوب شرقی شهر حدیده و با قطع راه ارتباطی حدیده به استانهای دیگر و از جمله پایتخت، آن را به محاصره درآورده و در یک درگیری فرسایشی برالحدیده مسلط شود اما در اینجا نیز علیرغم حدود سه هفته جنگ سنگین با شکست کامل مواجه شده و حتی نتوانست لحظهای بر این جاده مهم مواصلاتی دست پیدا کند. در واقع یک بار دیگر فرضیه ائتلاف مبتنی بر حل مسئله از طریق جنگ ابطال گردید و کورسوی امید به موفقیت طرحهای نظامی مشترک غربی- عربی خاموش شد. به موازات این مسئله طرفهای غربی و بخصوص انگلیسی از لزوم توجه به راه حل سیاسی خبر دادند اما با این حال آنچه گفتند چنان مبهم و متناقض بود که نمیتوان حتی آنها را مقدمهای بر گفتوگوها نامید.
2- شکست مکرر طرح نظامی در یمن به معنای آن نیست که سعودی را از توسل به جنایت منصرف میکند. دولت عربستان هنوز به این نتیجه نرسیده است که یک راه حل سیاسی به نفع اوست. سعودی گمان میکند طرح سیاسی سبب مشروعیت بخشی بینالمللی به انصارالله شده و از آن پس توجیهی برای تداوم محاصره و اجرای قطعنامه ضد یمنی شورای امنیت سازمان ملل وجود ندارد و این بطور جهشی به فزونی بیسابقه قدرت انصارالله منجر میشود. در واقع سعودی در حالی که جنگ را کاملاً باخته است قادر نیست به آن اعتراف نماید.
برخلاف تصور سعودیها آنکه حتی در سطح بینالمللی مشروعیت ندارد، دولت «منصور هادی» است چرا که دولتی که نه جمعیت دارد و نه بخش قابل توجهی از سرزمین، نمیتواند یک دولت تلقی شود. این دولت بخصوص پس از آنکه با یک جریان مدعی که بخشاکثریتی جمعیت را در اختیار دارد و صلاحیت خود را برای اداره کشور براساس هنجارهای حقوقی و اخلاقی بینالمللی به اثبات رسانده است، مواجه باشد، نمیتواند مدعی مشروعیت گردد. پس انصارالله با مذاکرات سیاسی مشروعیت نمییابد بلکه مذاکرات سیاسی فقط در حکم یک برگ از صدها برگ «اعتراف» به مشروعیت آن است. وقتی نماینده سابق و کنونی دبیرکل سازمان ملل سه سال در حال گفتوگو با رهبران انصارالله است، چطور صرف پذیرش انصارالله در فرایند مذاکرات سبب مشروعیتیابی و اقتدار غیرقابل مهار آن میشود؟
رژیم عربستان جنگ کنونی را علیرغم شکستهای پی در پی و فقدان امید واقعی به موفقیت، ادامه میدهد ولی نتیجه آن ضمن آنکه برای یمنیها خسارتبار است برای او نفعی به همراه نخواهد داشت…
سعدالله زارعی