دلم هوای حرم کرده حضرت ارباب
تـرا بجان عـزیـزت بیا مـرا دریاب
دوباره شور پیاده روی به سر دارم
شبانه سوی حرم، گریه، زمزمه، مهتاب
نه خـرج راه و نه ویـزا و نه گـذرنامـه
سفر رسیده، مهیا نمی شود اسباب
دو چشم سرخ و دل آشوبه های بی پایان
سزای این دل بی تاب و دیده ی بی خواب
هـوای سیل خـروشان زائران دارم
مـرا ببر کـه نمانم اسیر این مـرداب
تمام آرزوی من جواب این حرف است
سلام حضرت خورشید و ماه عالمتاب
شهید راه ظـهـور و زیارتم گـردان
تو را به جان رقیه مـرا بخر ارباب
نــوكـــر نـوشـــت:
حـسیـن_جـان
در فراق ڪربلا محزون و دلخونم حسین
تا به ڪی از جمع زوار تو بیرونم حسین؟
میرسد آیا ڪه روزی روبروی گنبدٺ
سجده ی شڪری ڪنم گویم ڪه ممنونم حسین؟
صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين
سلام
روزتون معطر بنام خامس آل عبا
اللهم صل علی محمد و آل محمدو عجل فرجهم