بشنو از نی چون حکایت میکند
و از جداییها شکایت میکند
در موزه میدان آزادی سنگی را در جعبهای شیشهای قرار داده و نور پردازی زیبایی بر آن کرده بودند، وقتی به نوشته زیر آن توجه کردم، متوجه شدم که این سنگ با سنگهای دیگر فرق دارد، چرا که از کره ماه به آنجا آورده شده بود.
ظاهر آن سنگ با سنگهای معمولی هیچ فرقی نداشت، به این فکر افتادم که چه بسا بر زمینی که راه میرویم، سنگهایی باشند که از راههای دور و در سفرهایی چند میلیون ساله در قالب شهاب سنگ در زمین آرام گرفته باشند که برای من عامی هیچ فرقی بین این سنگها با یک سنگ معمولی نیست، ولی برای یک متخصص، هرکدام از این سنگها قابلیت تحقیق دارند تا ایشان بتوانند از اسرار فضاهای دور دست مطلع شوند.
متأسفانه رفتار ما با اهلبیت مانند یک فرد عامی است و هیچ فرقی بین آنها و دیگران قائل نیستیم. یا به دنیای آنها میپردازیم و یا به تاریخ آنها دقت میکنیم یا مدهوش قبیله آنها هستیم و یا به دوران کوتاه فعالیتشان چشم داریم. حتی به میزان یک شهاب سنگ هم برای آنها ارزش قائل نیستیم. یک شهاب سنگ، میلیونها سال در فضا حرکت میکند و تنها چند ثانیه در زمان برخورد با جو زمین، قابل رؤیت است. میلیونها سال حرکت و تنها چند ثانیه نمایان شدن. یک محقق، ساعتها مینشیند و به شهاب سنگ نگاه میکند و در کنار آزمایشات مختلف، سعی میکند آن سنگ را درک کند و مسیری که طی کرده را فهم کند، تا از آن به اسرار سیارات دوردست راه یابد. چرا ما این رفتار را با اهلبیت نمیکنیم؟ چرا خطاب به ایشان نمیگوییم که: «ای بزرگواران! شما چند صباحی در دنیا تجلی کردید و جهان را با نور خود روشن نمودید، آیا میشود از آن مسیر طولانی که از بعد خلقتتان به عنوان پرتویی از نور الهی سیر کردید، به ما هم بگویید و ما را تفهیم کنید؟ آیا میشود ما را طوری تربیت کنید که به جای جسم شما، مشتاق نور شما باشیم؟»
این نوع نگرش به اهلبیت باعث میشود که ما آن بزگواران را شخص ندانیم تا بخواهیم تنها دنبال نزدیک شدن به جسم آنها و یا تاریخ آنها باشیم. اگر اهلبیت را نوری عظیم بدانیم، طبعاً به دنبال شناخت آن نور خواهیم بود. اگر خداوند به این نور عظیم در دنیا و در زمان محدود، جسمی تعلق داده است، برای ارتباط آنها با بشریت است. برای این که ما صحبتهای آنها را بشنویم. باید به دنبال نزدیک شدن به نور اهلبیت بود تا رشد اتفاق بیفتد.
پس، «ای نور عظیم آسمانی!! که میلیاردها سال در حرکت بودید. از ازل که به حرکت در آمدید و عالم به عالم، پایین آمدید و همه جا را تحت تأثیر خود قرار دادید. تا در ۱۴۰۰ سال پیش به زمین رسیدید و مانند شهاب از وقتی که به جو میرسد، تا وقتی که خاموش میشود، تنها چند ثانیه طول میکشد، شما هم مدت زمان محدودی در دنیا بودید. البته با این تفاوت که شهاب روی زمین میافتد و خاموش میشود، اما نور مقدس شما پیوسته بوده و هست و خواهد بود».
اگر بر این ایمان باشم که اصل اهلبیت، نور آنهاست، پس من به عنوان یک شیعه باید به آن توجه کنم و تلاش کنم تا آن را بفهمم و خود، نور شوم. اگر نور شوم، دیگر محدودیت زمان و مکان برایم مطرح نیست. در این صورت است که برای من دیگر این موضوع اهمیتی ندارد که مولا ۱۴۰۰ سال پیش بودند یا ۱۴۰۰ سال بعد خواهند آمد. با این نوع نگاه به اهلبیت، استفاده از ایشان محدود به جسم مادی ایشان نیست.
طبیعی است که برای درک نور و نور شدن باید تقوا داشت. باید با رعایت مسائل شرعی خود را تطهیر کنیم و سبک شویم تا جنس وجودیمان از مادیّت فاصله گرفته و به نورانیت نزدیک شود. برای نزدیک شدن به این نور عظیم، باید آسمانی شویم. باید سبک شویم، باید پرتویی از نور شویم. باید از نَفس دور شویم و آن را بیاندازیم. اگر خداوند این نور عظیم را در قالب جسمهایی در آورده، به این خاطر است که ما بتوانیم با ایشان ارتباط برقرار کنیم و با آنها همراه شویم، پس راه دسترسی به ارتفاعات را هم باز نموده است.
خداوند بعد از آیۀ۳۵ سوره نور، که نور را توصیف میکند، در آیۀ۳۶ راه دسترسی را معرفی میکند.﴿فی بُیُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ﴾ [1]، اگر میخواهید، ارتفاع بگیرید و به طرف آن نور عظیم بروید، خداوند خانههایی قرار داده تا به سمت آن خانههای نورانی که در آنها جاذبۀ معکوس وجود دارد، بروید که شما در آن خانهها به سمت بالا کشیده میشوید.
امیرالمؤمنین (ع) به ابوذر و سلمان میفرمایند که شما به دنبال «معرفت بالنورانیت» باشید. باید جنبۀ نوری اهل بیت (ع) را بشناسیم و ببینیم، که چه ابعادی از اهل بیت (ع) همیشه وجود دارد؟ احادیث مختلف ما را به این موضوع دعوت کردهاند که دنبال ابعاد نامیرای اهلبیت باشیم. گفته میشود که اگر کسی معرفت به امام زمان (عج) داشته باشد، یعنی معرفت به ابعاد غیرمحدود به زمان و مکان ایشان داشته باشد، دیگر دیر و زود شدن ظهور برایش فرقی نمیکند.
حال به عنوان یک هنرمند مسلمان اگر بخواهم در زمره یاران امام (عج) باشم، باید به سوی «معرفت بالنورانیه» برویم، در این صورت است که خلق اثر هنر اسلامی ناب میتواند صورت پذیرد. واقعیت آن است که ما حجابهای زیادی داریم و این حجابها بین ما و حقیقت عالم، فاصله میاندازد. اگر میخواهیم حجاب ها را کنار بزنیم و به عنوان یکی از یاران امام (عج) خلق اثر کنیم. باید با اهلبیت همراه شویم و نَفس خود را ذبح کنیم، تا دست خدا شویم و آثاری را خلق کنیم که بر قلوب انسانها تأثیر گذار و بسیار جذاب و سرشار از نور باشد.
والسلام
http://iqna.ir/fa/news/3750396