سرخط خبرها

مادر منجی

بسم الله الرحمن الرحیم

مادرِ منجی

کاروانیان، در آرامشِ اُنسِ با فاطمه س، آزاد از هیاهو و هوچی گری ددمنشان رشد می کردند.

بعد از رحلت جانسوزِ رسول الله طغیان ظالمان اثر کرد،

عهد و میثاق غدیر زیر خروارها ظلمت منافقان و کافران مدفون شد.

 آیات کبرای خدای رحمان یکی پس از دیگری تکفیر و تکذیب شدند.

همانها که باید چنان با ایشان هماهنگ می شدند که « خَرُّوا سُجَّداً وَ بُکِیًّا »مريم58 تحقق می یافت…

دیوار قطور ظلمت چنان زمین را پوشانده بود که اهل دنیا نتوانستند نورافشانی «کوکبٌ دری» از پس «زجاجه» و «مصباح» در کنج «مشکاه» را برای سلوک تشخیص دهند!

در بین خلفِ ناخلف رسول الله که روز به روز با ضایع کردن دین بسوی عمق کشیده می شدند

«  فَخَلَفَ مِنْ بَعْدِهِمْ خَلْفٌ أَضاعُوا الصَّلاةَ وَ اتَّبَعُوا الشَّهَواتِ فَسَوْفَ یَلْقَوْنَ غَیًّا »مريم59

 مادر دست به کار شد!

می خواست کسانی که قصد بازگشت داشتند و به آیه‌ی حسنیش ایمان آوردند را دستگیری کند

إِلاَّ مَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً فَأُولئِکَ یَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ وَ لا یُظْلَمُونَ شَیْئاً. مريم60 

». گویا خدای رحمان خواست باز سوره مریم س را در عمق جریان دهد. «

مادر از طریق حسینش کاروان را به راه انداخت…

«من کان فینا باذلاً مهجته و موطناً علی لقاءِ الله نفسه، فلیرحل معنا».ان شاءالله

سلوک در دنیا، از تاریکی بسوی نور، حاکمیت دین شروع شد…

کسانی که در نور ما حاضرند جانشان را فدا کنند، کسانی که حاضرند فدای فاطمه شوند، و نفسشان را برای توطن در لقاء نور خدا و محضر کوکب دری می خواهند، با نور حرکت کنند.

همه حرکت در درون نور و همراه نور بود. «فینا» و «معنا»؛ درون نور و همراه نور…

فقط زمان می برد تا این موضوع برایشان محسوس و مشهود شود، که با همراهی نور برایشان تحقق یافت.

بهشت همان همنشینی با نور است، همان مراوده و رفاقت و لقاء نور است.

بهشت خانه ی مادر مهربانِ امت سلام الله علیها است!

آنها با قبول این شرط امام حسین(علیه السلام) در واقع شرط ورود به نور مادر مهربان و لقاء ایشان را قبول کرده بودند.

به ایشان، با قبول این شرط، وعده بهشت لقاء مادر مهربان داده شد.

«جَنَّاتِ عَدْنٍ الَّتی‏ وَعَدَ الرَّحْمنُ عِبادَهُ بِالْغَیْبِ إِنَّهُ کانَ وَعْدُهُ مَأْتِیًّا »مريم61

آنها در بیابان نبودند، آنها درون نور بودند و همراه نور می رفتند، تا به موضع لقاء نور برسند.

همانطور که گوینده جمله « جَنَّاتِ عَدْنٍ الَّتی‏ وَعَدَ الرَّحْمنُ عِبادَهُ بِالْغَیْبِ إِنَّهُ کانَ وَعْدُهُ مَأْتِیًّا»مريم61

خدا نیست، بلکه روحی از ارواحِ فوقِ برزخی فاطمی است که با « مَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً »مريم60 سخن می گوید…

این مادر مهربان بود که از زبان فرزندش حسین ع با کاروانیان صحبت می کرد و به ایشان وعده ی لقاء مادر را می داد.

با حضور مادرِ امت، ایشان جز سلام نمی شیندند و ارزاق فاطمی پیوسته برایشان جاری بود

« لا یَسْمَعُونَ فیها لَغْواً إِلاَّ سَلاماً وَ لَهُمْ رِزْقُهُمْ فیها بُکْرَةً وَ عَشِیًّا »مريم62

این جنت، جنت مادر است، که به فرزندانش، به کسانی که قبول کرده بودند با ایشان هماهنگ باشند،

عبد نور باشند، ارث داده می شد!

زیرا ایشان می توانستند آداب آن محضر را رعایت کنند.

هر کس با نور مادر هماهنگ نباشد، متقیِ بهشت مادر نیست!

« تِلْکَ الْجَنَّةُ الَّتی‏ نُورِثُ مِنْ عِبادِنا مَنْ کانَ تَقِیًّا »مريم63

نور بیشتر پایین آمده بود، کاروان را احاطه کرده بود.

در عمق، دشمن ایشان را محاصره کرده بود، اما به دید کاروانیان گویی فضای اطراف توسیع داده شده بود و همه جا را نور پرکرده بود، گویی آنها در محاصره نور بودند.

گویا جمله «تاسوعا یومٌ حوصرَ فیه الحسین ع» هم برای اهل دنیا معنا داشت و هم برای آسمانیان.

 کاروان در محاصره نور بود.

نور بسیار به ایشان نزدیک شده بود. آن را حس می کردند و با او صحبت می کردند.

مادر با نورش گذشته و آینده ایشان را اصلاح کرده بود. هیچ چیز از قلم نیافتاده

 «   وَ ما نَتَنَزَّلُ إِلاَّ بِأَمْرِ رَبِّکَ لَهُ ما بَیْنَ أَیْدینا وَ ما خَلْفَنا وَ ما بَیْنَ ذلِکَ وَ ما کانَ رَبُّکَ نَسِیًّا »مريم64

نور، خلیفهِ رب بود و برای ربوبیت چنین رفتار می کرد.

حیطه ای که برای ایشان گستراند، تمام آسمانها و زمین بود،

و در این حیطه با ایشان چنان رفتار کرد، چنان رحمتی جاری کرد، چنان مادری کرد که همتا ندارد.

«   رَبُّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما بَیْنَهُما فَاعْبُدْهُ وَ اصْطَبِرْ لِعِبادَتِهِ هَلْ تَعْلَمُ لَهُ سَمِیًّا »مريم65

یا رسول الله! شما قبول کردید که چنین ماجرایی، چنین مادرانه ای جاری شود، چنین رحمتی که سابقه نداشته، لذا برای رسیدن به آن موقعیت با عبادتت و صبر بر آن، خواستار چنین رحمتی باش.

در یک نگاه شامل، مادر مهربان چون مرغ آتش، درون آتش جهل و عناد، کینه و حقد، ددمنشی و درندگی سپاه یزید صفتان، شیرجه زده بود، خود را به آتش زده بود، تا تاریکی را بدرد و جوجه هایش را زیر پر و بال خود بگیرد، و همراه خویش بالا ببرد و ظالمان را در ظلمت شان وانهد.

«ثُمَّ نُنَجِّی الَّذینَ اتَّقَوْا وَ نَذَرُ الظَّالِمینَ فیها جِثِیًّا»مريم72

مادر آغوش محبت باز کرده بود و هر چه محاصره تنگ‌تر و سخت تر می شد، سراسیمه تر بسوی فرزندانش کشیده می شد تا آنها را نجات دهد. « الَّذینَ اتَّقَوْا »مريم72

همان کاروانیان بودند که با ورود به بیت الحسین و رعایت حریم آن، محرم مادر شدند، و دیگر فرزندان مادر شده بودند.

و این پایان مادرانه ارواح فاطمی نیست.

گویا مادر باز دست به کار شده، در جاهلیت اُخری، باز به سمت عمق آمده، باز از طریق فرزندش حسین ع، کوس الرحیل سر داده، و باز سوره مریم را می خواهد اِعمال کند.

آیا ما همراه نور می شویم؟ آیا مادری ایشان را قبول می کنیم؟

ما فدای چنین مادر، با رحمتی بی همتا«هَلْ تَعْلَمُ لَهُ سَمِیًّا».مريم65

مادر جان! برای این رحمت نمونه ای نمی شناسیم.

امید که فاطمه س لطفی به ما کند…

امید که فاطمه س نیم نگاهی به ما کند...

مريم96 – إِنَّ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ سَيَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمنُ وُدًّا

ایتابلهسروشآپارات

همچنین ببینید

شعر/ شیعیان ،دیگر هوای نینوا دارد حسین

السلام علی الحسین

آهنگ / سرانجام

السلام علی الحسین

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.