سرخط خبرها
خانه / صراط عشق / اربعین / معجزه/ معجزه ی نور

معجزه/ معجزه ی نور

بسم ‌الله الرحمن الرحیم

يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللّهَ وَ آمِنُوا بِرَسُولِهِ يُؤْتِكُمْ كِفْلَيْنِ مِنْ رَحْمَتِهِ

 وَ يَجْعَلْ لَكُمْ نُورًا تَمْشُونَ بِهِ وَ يَغْفِرْ لَكُمْ وَ اللّهُ غَفُورٌ رَحيمٌ

موسم اربعین بود.

در زمین تفت دیده کربلا قرار داشت و در محضر نور.

قبل از این هر بار سمت حرم می‌رفت مسائل مثبتی را در نظر می‌گرفت

و وقتی حس محضریت داشت آن‌ها را عرضه می‌کرد.

به آن‌ها فکر می‌کرد و صلوات می‌فرستاد.

ولی این بار فرق داشت.

در مسیر حرم، نگاهش به امامش بود.

او هیچ‌چیزی برای عرضه نداشت. گویی تهی شده بود.

هر چه فکر می‌کرد کمتر می‌یافت.

خالی‌شده بود از هر چیزی و مات و حیران بدون اینکه بداند چه اتفاقی افتاده فقط می‌نگریست.

همه توجّهش فقط به سمت امامش بود؛

نور بود و نور بود و نور بود.

در حرم یار بود، اما ضریح نمی‌دید.

اربعین بود، اما موکب و دسته و هیأت نمی‌دید.

همه‌چیز فقط نور بود. مِصْباحٌ الْمِصْباحُ في زُجاجَةٍ الزُّجاجَةُ.

نور بدون اینکه آتشی افروخته باشد، جهان را روشنی می‌بخشید.

يَكادُ زَيْتُها يُضي‏ءُ وَ لَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نارٌ. نُورٌ عَلى نُور بود. صدایی می‌گفت: يَهْدِي اللّهُ لِنُورِهِ مَنْ يَشاءُ.

پر از سؤال شد.

آیا همه این جمعیّت که در اربعین به سمت کربلا در حرکت‌اند من یشاء هستند؟! چه عظمتی!!

این ظرفِ به این بزرگی برای چیست؟!

برای چه برنامه‌ای خداوند این جمعیت را دورهم جمع کرده؟!

خداوندا ! گویی کمند نور را بر گردمان پیچیده‌ای و می‌کشانی! اما به دنبال کدامین هدف؟

با زمزمه این سؤالات در ذهنش، به یاد هدفش در دنیا افتاد:

 وَ قَدْ أَخَذَ ميثاقَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنينَ

با مادرش عهد بسته بود به زمین برود و به خواست مادرش، مهدی عج را جستجو کند.

هدفش را رسیدن به سرزمین ظهور برای شادی دل مادر مهربانش انتخاب کرده بود.

اما خودش را، عالم را، در برابر خواست مادر ناتوان دید.

بانگ برآورد: مادر… مادر … مادر...

آیه‌ای در ذهنش نقش بست:

 هُوَ الَّذي يُنَزِّلُ عَلى عَبْدِهِ آياتٍ بَيِّناتٍ لِيُخْرِجَكُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ وَ إِنَّ اللّهَ بِكُمْ لَرَؤُفٌ رَحيمٌ.

اربعین را، راه خروج از ظلمات به سمت نور یافت!

گویی مسیری است که او را به هدفش می‌رساند.

اما برای رسیدن به هدفش باید از زیبایی‌های فریبنده دنیا می‌گذشت.

 اعْلَمُوا أَنَّمَا الْحَياةُ الدُّنْيا لَعِبٌ وَ لَهْوٌ، وَ مَا الْحَياةُ الدُّنْيا إِلاّ مَتاعُ الْغُرُورِ.

اگر زندگی دنیایی لهو و لعب بود، باید برای رسیدن به هدفش از آن می‌گذشت

و برای گذشتن از آن، باید از نفسش می‌گذشت.

نفسش را نقصی برای حریم دید.

باید آن را کنار می‌زد و عبد می‌شد.

اما، باز خود را ناتوان یافت. بانگ برآورد: مادر… مادر … مادر...

مادر مهربانم! هرچند که می‌دانم این نفس سرکش بسیار بی‌ارزش‌تر از آن است که قابل پیشکشی به محضرتان باشد. خجلم!

ولی ای‌کاش می‌شد اجازه دهید فدای‌تان شود تا نقصی در حریم شما نباشد.

عمر و جان و مالمان پرثمر باد برای مادر مهربانی که سال‌هاست در پس پرده با مهربانی‌هایش خود را فدای ما کرده درحالی‌که غافلیم...

اللّهم صلّ علی محمّد و آل محمّد و عجّل فرجهم

ایتابلهسروشآپارات

همچنین ببینید

چه کار کنیم از شب قدر بیشتر بهره مند بشیم؟

معرفت مولانا امیرالمومنین علیه السلام فقط از مسیر قرآن میسر است

 قلب ماه رمضان، شب قدر است

هر كه معرفت فاطمه را ، آن گونه كه حق معرفت اوست ، بشناسد ، بدرستی شب قدر را درك كرده است

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.