بسمالله الرّحمن الرّحیم
سراغ قرآن رفت، سوره اسراء را باز کرد؛
بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ
[إسراء1] ص282 – سُبْحانَ الَّذي أَسْرى بِعَبْدِهِ لَيْلاً مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ إِلَى الْمَسْجِدِ اْلأَقْصَى الَّذي بارَكْنا حَوْلَهُ لِنُرِيَهُ مِنْ آياتِنا إِنَّهُ هُوَ السَّميعُ الْبَصيرُ
[إسراء2] ص282 ـ وَ آتَيْنا مُوسَى الْكِتابَ وَ جَعَلْناهُ هُدًى لِبَني إِسْرائيلَ أَلاّ تَتَّخِذُوا مِنْ دُوني وَكيلاً
[إسراء3] ص282 ـ ذُرّيَّةَ مَنْ حَمَلْنا مَعَ نُوحٍ إِنَّهُ كانَ عَبْدًا شَكُورًا
[إسراء4] ص282 ـ وَ قَضَيْنا إِلى بَني إِسْرائيلَ فِي الْكِتابِ لَتُفْسِدُنَّ فِي اْلأَرْضِ مَرَّتَيْنِ وَ لَتَعْلُنَّ عُلُوًّا كَبيرًا
[إسراء5] ص282 ـ فَإِذا جاءَ وَعْدُ أُولاهُما بَعَثْنا عَلَيْكُمْ عِبادًا لَنا أُولي بأس شَديدٍ فَجاسُوا خِلالَ الدِّيارِ وَ كانَ وَعْدًا مَفْعُولاً
همینجا ایستاد. دیگر نتوانست ادامه دهد. بغض گلویش را گرفت. دوباره تکرار کرد؛
” فَإِذا جاءَ وَعْدُ أُولاهُما بَعَثْنا عَلَيْكُمْ عِبادًا لَنا أُولي بأس شَديدٍ فَجاسُوا خِلالَ الدِّيارِ وَ كانَ وَعْدًا مَفْعُولاً “
این آیه با اعتقاداتش فاصله داشت. او مادر مهربان را ولیِّ عالم در لیل دنیا میدانست.
او مادر مهربان را فرماندهای میدانست که دنیا را به سمت و سویی سوق میدهد.
فرزندانش را در لیل دنیا تربیت میکند تا در آینده تحویل امام علی ع دهد.
او مادر مهربان را مربّی حزبالله میدانست.
درحالیکه در این آیه اسمی از ایشان برده نشده بود.
خبری از ولایت ایشان نبود.
خداوند عِبادًا لَنا را بهعنوان سرکوبگران فساد بنیاسرائیل در آخرالزمان معرفی کرده بود.
و نشانی از مربّی و ولیِّ آنها نبود.
ذهنش پر از سؤال شده بود؛
خدایا چرا عِبادًا لَنا را گفتید، امّا اشارهای به مربّیشان، ولیّشان، مادرشان نکردید؟؟
خدایا عِبادًا لَنا که بهخودی خود کسی نبودند،
کس دیگری آنها را رشد میدهد کس دیگری آنها را با قوای مختلف تجهیز میکند و أُولي بأس شَديد میکند.
کس دیگری فاعل اصلی ماجراست پس چرا شما نامی از ایشان نیاوردید؟؟
دلش برای مادرش سوخته بود. یاد رفتار مادرش افتاده بود:
من نباشم تا تو باشی. اما غیرتش قبول نمیکرد او نباشد تا امثال عِبادًا لَنا أُولي بأس شَديد مطرح شوند.
قلبش شکسته بود. اشک امانش را بریده بود و اعماق وجودش نام زیبای مادر را ناله میکرد. مادر… مادر…. مادر… .
با خود گفت امکان ندارد خداوند نامی از ایشان نبرده باشد.
ایشان در حال حاضر ولیِّ عالم و عالمیاناند و همهچیز در نور وجود ایشان معنا پیدا میکند.
پس آیات را از ابتدا مرور کرد و جویای مفهوم ولایت در آنها شد؛
سُبْحانَ الَّذي أَسْرى بِعَبْدِهِ لَيْلاً مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ إِلَى الْمَسْجِدِ اْلأَقْصَى الَّذي بارَكْنا حَوْلَهُ لِنُرِيَهُ مِنْ آياتِنا إِنَّهُ هُوَ السَّميعُ الْبَصيرُ
چندین بار این آیه را خواند. ” سُبْحانَ الَّذي أَسْرى بِعَبْدِهِ ” برایش بسیار جلبتوجه کرد.
خداوند خودش را فاعل دانسته و از رسولالله ص بهعنوان عبدش نام برده.
درواقع فاعل اصلی خداست، اوست که سیر میدهد و تنها وظیفه رسولالله ص هماهنگی با خداست.
چه جالب!! آن کسانی که خداوند بهتوسط آنها اسرائیل را نابود میکند نیز با همین صفت مطرح شدهاند؛ عباد!
با این تفاوت که در آنجا آن عباد را متعلق به ضمیر “نا” میداند. عِبادًا لَنا!!
ضمیر “نا” برایش پررنگ شد. چرا خداوند آن عباد را فقط به خودش نسبت نداد؟؟
خداوندا؛ شما نهتنها مادر و ولیِّ عالم را فراموش نکردهاید
بلکه در همان کلمات اولیّة سوره، فاعلیت ایشان را در سیر و سلوک عِبادًا لَنا خاطرنشان شدید و من نفهمیدم.
خداوندا؛ چقدر ظریف اما در اوج ابهت و بزرگی فضای ولایت را در این آیات نشان دادید.
سُبْحانَ الَّذي أَسْرى بِعَبْدِهِ لَيْلاً مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ إِلَى الْمَسْجِدِ اْلأَقْصَى.
منزه است کسی که سیر داد عبدش را در شبی، از جایی بهجای دیگر.
ولیِّ مهربان است کسی که ولایت کرد عبادش را در لیل دنیا
و رشد داد در سیری سلوکی از عمق دنیا به سمت ارتفاعات و نشئات .
و آنها را تربیت کرد تا با توکل به خدا بتوانند سرکوب کنند غول بنیاسرائیل را.
آیات را ادامه داد و در آیات بعد نیز فضای ولایت را پررنگ دید.
در استفاده از هدایت الکتاب، در وکالت خدا،
در کشتی نوح که بدون سکّان بود.
و باز در ماجرای نوح اشاره شده بود به اینکه تنها وظیفه نوح، عبد شکور بودن بوده و هدایتکننده کشتی کس دیگری است.
خداوندا؛ شما نهتنها در اوّلین آیه بلکه در آیات بعد نیز فاعلیّت ولیّ را پررنگ کرده بودید.
اما بسیار ظریف و غیرمستقیم، بهطوریکه با نگاهی گذرا به آیات نمی توان متوجّه این مفهوم عظیم شد.
چه جالب!! که نوع برخورد شما در این آیات با رفتار مادر مهربان همخوانی دارد!!
شما موضوع عظیم ولایت را مطرح کردید اما بدون استفاده مستقیم از واژههای مربوطه.
ایشان نیز دنیا را به سمتی سوق میدهند اما در خفا و پنهانی
بهطوریکه کسی متوجه فرماندهی ایشان نشود بهجز عدّه معدودی که تربیت شده خود ایشانند.
” امّید که همه از نور ولیِّ عالم بیشترین بهره را ببریم “
“اللّهم صلّ علی محمّد و آل محمّد و عجّل فرجهم”
96/11/28